2726
مامانای گل الان 10 روزه که کم کم دارم پسر دوسالمو از شیر میگیرم .چند روزه احساس میکنم خیلی داره ازم دور میشه دیگه توی بغلم بند نمیشه اصلا.همش اسم مامان جون باباجونشو میبره.در صورتی که همش میگفت ماما.احساس بدی دارم همش دلم گرفتس.الان فقط شبها شیر میخوره .وقتی من نیستم دیگه سراغمو نمیگیره این خیلی ناراحتم میکنه.این تا کی ادامه داره؟دوباره باهام مثل قبل میشه؟!
عزیزم منم پسرم و 5روزه از شیر گرفتم.البته تدریجی تا اینکه 5شب پیش کلا قطع کردم.منم پریشب دلم میخواست زااااار بزنم.البته رفتار پسرم عوض نشده ولی شب اومد چند بار ممه رو بوس کرد تا یعنی خوب بشه و بتونه دوباره شیر بخوره...اون وقت بود که اشکام سرازیر شد بغلش کردم
خدایا ممنونم به خاطر زندگیم...به خاطر خوشبختیم...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2728
عزیزم یسوال تو روز چطوری بهش شیر نمیدی؟با خوراکی سرگرمش میکنی،بهونه نمیگیره؟آویزون لباست نمیشه و بداخلاقی نمیکنه؟ آخه منم میخوام از شیر بگیرم در این مواردش واقعا نمیدونم چیکار کنم
یه گل دارم دوستش دارم منتظر دومیشم
اسمان جان سعی کن همیشه پسرت سیر باشه.غذاش همیشه اماده باشه تا هر وقت بهونه شیر گرفت با غذا مشغولش کنی و کمتر سراغ شیر بگیره.بیرون ببر و زیاد باهاش بازی کن
خدایا ممنونم به خاطر زندگیم...به خاطر خوشبختیم...
همش دارم باهاش بازی میکنم.روزهای اول همش میاومد بغلمو بوسم میکرد حتی گلومو هی میک میزد همشم خودمو میخواست.اما الان چند روزه وقتی توی جمع باهاش حرف میزنم همش حواسش به مامان جون و باباجونشه.همش بهونه اونارو میگیره.در صورتی که همیشه بهونه خودمو میگرفت.همش خودمو میخواست.من اصلا تنهاش نمیزارم هیچوقت.همه وقتم باهاشم.همش میبرمش بیرون .
خوب به نظرت کار درستیه به خاطر احساس خودت بچه رو انقدرررر وابسته بار بیاری؟ والا من خودمو از روز اول کشتم پا رو قلب و احساسم گذاشتم پسرم مستقل بار بیاد هر چیزی تعادلش خوبه الان پسرم پیش من بمونه میگه دلم برای بابا تنگ شده ولی گریه زاری نمیکنه و به همه کاراش میرسه منم چند روز میرم سفر پیش پدرش میمونه کلی با هم تفریح میکنن با وایبر باهاش حرف میزنم پیش مامان خودمم یه هفته ده روز میمونه...برای مهد رفتنشم خیلی راحت بودم با علاقه زیاد میره
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
استقلال داشته باشه بهتر از اینه که وابسته بشه بیشتر، پسرم سه سال و نیمه است از دو سالگی شیر نمیخوره ولی مدام به من چسبیده و دستش به سینمه، اینجوری بیشتر اذیت میشم تا اینکه مستقل بود
الان که باردارم، میگه نینی به دنیا اومد باید بازم پیش من بخوابی، ببین چقدر سخته، به این روزات فکر نکن، بعدا رو نگاه کن، منم مثل شما دلم میخواست با من باشه همش ولی الان پشیمونم
اتفاقا از لحاظ احساسی خیلی هم بچه عاطفی هست مثلا تا من خودشو باباشو بوس نکنم از در نمیرن بیرون صبح ها همیشه میگه عاشقتم ولی وقتی نیستم بیتابی و ناراحتی بیش از اندازه نداره
وصف رخساره خورشید ز خفاش مپرس  دوست عزیز لطفا متن امضاء من رو بخونید نی نی سایتی گرامی لطفا اگر با کامنتهای من مخالفتی داشتید احساستون رو کنترل کنید و من رو ریپلای نکنید مگر اینکه مستقیما شما رو مخاطب قرار داده باشم یا استارتر تاپیکی باشید که توش پست گذاشتم ، من مایل نیستم هیچ بحث و تبادل نظری با مخالفانم داشته باشم مگر اینکه خودم اعلام آمادگی کنم پس خودتون رو خسته نکنید و با اجتناب از هر بحث بیهوده ای در حق اعصاب و شخصیت من و خودتون لطف بزرگی بفرمایید
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز