اون تو سایه ی یه دخترِ تنها زندگی می کنه…●♪♫
صداش خیلی ساکته؛ نمی تونی بشنوی●♪♫
همیشه حرف میزنه، ولی شنیده نمیشه…●♪♫
می تونی ببینیش؛ اگه به چشماش نگاه کنی●♪♫
می دونم اون خیلی شجاعه●♪♫
اما از داخل به دام افتاده! ترسیده که حرف بزنه اما نمی دونه چرا…!●♪♫
ای کاش چیزی که الان می دونم رو؛ اون موقع می دونستم●♪♫
ای کاش می تونستم؛ یه طوری به اون زمان برگردم●♪♫
و شاید به نصیحتِ خودم گوش می کردم!●♪♫
بهش می گفتم حرف بزنه! می گفتم فریاد بزنه!●♪♫
بلندتر صبحت کنه… مغرورتر باشه…●♪♫
بهش بگم اون زیباست؛ بهترینه… هر چیزی که نمی بینه…●♪♫
تو باید حرف بزنی! تو باید فریاد بزنی!●♪♫
و تو این رو الان می دونی همین الان●♪♫
تو می تونی زیبا باشی… بهترین باشی… هرچیزی که می خوای باشی●♪♫
کوچک بودم…●♪♫
آره… تو خیلی وقته پیدا کردی که به اندازه سنت، رفتار کنی●♪♫
تو نمی تونی از یک ورق، یک کتاب بنویسی!●♪♫
عقربه های ساعت؛ فقط در یک جهت می چرخن…●♪♫
خیلی داری عجله می کنی و ریسک می کنی!●♪♫
از سقوط؛ نباید ترسید!●♪♫
خیلی احساس بزرگی می کرد؛ ولی خیلی کوچک بنظر میاد●♪♫
ای کاش چیزی که الان می دونم رو؛ اون موقع می دونستم●♪♫
ای کاش می تونستم؛ یه طوری به اون زمان برگردم●♪♫
و شاید به نصیحتِ خودم گوش می کردم!●♪♫
بهش می گفتم حرف بزنه! می گفتم فریاد بزنه!●♪♫
بلندتر صبحت کنه… مغرورتر باشه…●♪♫
بهش بگم اون زیباست؛ بهترینه… هر چیزی که نمی بینه…●♪♫
تو باید حرف بزنی! تو باید فریاد بزنی!●♪♫
و تو این رو الان می دونی همین الان●♪♫
تو می تونی زیبا باشی… بهترین باشی… هرچیزی که می خوای باشی●♪♫
کوچک بودم… من کوچک بودم؛ آره…●♪♫
بهش می گفتم حرف بزنه! می گفتم فریاد بزنه!●♪♫
بلندتر صبحت کنه… مغرورتر باشه…●♪♫
بهش بگم اون زیباست؛ بهترینه… هر چیزی که نمی بینه…●♪♫
تو باید حرف بزنی! تو باید فریاد بزنی!●♪♫
و تو این رو الان می دونی همین الان●♪♫
تو می تونی زیبا باشی… بهترین باشی… هرچیزی که می خوای باشی●♪♫