سلام
بچه ها سعی میکنم ماجرارو خلاصه بگم.منو شوهرم تو دانگاه آشنا شدیم تو این مدت واقعا آدم خوبی بوده، سرش فقط ب زندگیمون گرمه عاشق همیم و میشه گف خوشبختم باهاش. اما اصلا خانواده حمایت گری نداره، ما تو دوران عقدیم و ب زودی میخوایم بریم خونه خودمون تنها سرمایه بزرگی ک داریم ی ماشینه ک شوهرم تونست ب تنهایی ب دس بیاره. حتی باباش نصف وام ازدواجمون رو ب این بهونه ک من رو انداختم ک فامیلا ضامنت شدن وگرنه نمیومدن ازمون گرف. حالا ما موندیم و خرج دوتا تیکه دیگه ک ب عهده شوهرمه. پول پیش خونه و هزینه سرویس طلا و عروسی...
پدرشوهرم ب صراحت تو روی خودم ب شوهرم گف ب من چ میخواستی قبول نکنی طلارو
راستی من 23سالمه شوهرم 27
کلی خرج واجب داریم و ی مقدار محدود پول
بنظرتون کار درستیه ب شوهرم بگم و یواشکی سرویسو بدل بردارم؟خیلی روش فشاره