از وختی ازدواج کرده خانواده شوهرش ب خاطر هیچ مناسبتی پاشونو خونه ما نذاشتن و ماهم رفتیم کم محلی کردن اینم بگم ک بابام باهاشون خوب نیست و همچنین با دامادمون حالا پای برادر شوهرش شکسته میگه ب داداشم پاشو بیا بهش سر بزن خانواده بقیه جاریام اومدن شما نیلید شوهرم سرکوفت میزنه منم خیلی ب هم ریختم ک چرا انقدر دوست داره مارو کوچیک کنه همشم تقصیره بابامه ک کردنش بهونه ک ب خاطر بابامون نمیان