چرا ما زن ها انقد بدبختیم چرا.. میخام برم خونه بابام پدر مادرم هردو مریضن نمیزاره برم میگه بدون خودم نمیشع بری خودشم کار داره وقت نمیکنه. آخه چرا ما زن ها خدا آفرید برای آب خوردن باید اجازه بگیریم ولی برای پدر مادر خودش کم نمیزاره هیج وقت ولی با من اینجوریه 😭
نه عزیزم بحث اجازه نیس وقتی زور میگه میگه زندگی من همین که هس چیکار کنم
شما حق دارین مامان باباتون رو ببینین من نمیدونم الان باید چیکار کنین چون اون دیگ ب این ک کنترل کنه عادت کرده و اگ سرپیچی کنین فقط نظم زندگیتون از اینی ک اس بیشتر ب هم میریزه لج میکنه یهو نمیزاره تا سر کوچه برین باهاش صبحت کنین خیلی اروم بگین ک منم ی ادمم حق دارم خونوادم ببینم و اینا
اول به اون خانم هایی که حرف های عجیب می زدند باید بگم چرا شوهرش حق داره خانم برای خارج شدن از خونه باید از شوهرش اجازه بگیره یا شوهرش راضی باشه اما در رابطه با سوال کننده باید بگم اگه خیلی بهتون زور میگه یا هر چی مشکل از شوهرتونه نه زن و آفرینشش شما باید این مشکل رو با شوهرتون حل کنید
پس چرا مردای اطراف ما از خداشونه زنه خودش کاراشو انجام بده خودش بره بیرون مزاحم مرده نشه. مثلا بابام از خداشه مامانم خودش کاراشو بکنه خودش بره مهمونی خودش بره بیرون یا شوهر خالم یا عموم اینا و خیلیای دیگه مثلا مامانم باید بزور بابامو پیدا کنه تا یه دقیقه ببره سر مزار مادرو پدرش یا یه باغی دارن منو مامانم خودمون تنهایی میریم ممکنه یه دفعه بابام وقت داشته باشه اونم سالی یکبار. از بس وقتش پره و کلا میخواد از مسئولیت زن و بچه شونه خالی کنه
یه زن عمو دارم میگه شوهرم رو اصلا نمیتونم پیدا کنم از بس سرش شلوغه یک ثانیه واسه ماها وقت نمیزاره رفته روستا خونه خریده به زن و بچش میگه خودتون باهم هرجا دوست دارید برید من سرم شلوغه عموم تو شورا کار میکنه از طرفی هم باشگاه فوتبال داره بابای منم همینه کل عمرشونو واسه خدمت به مردم میزارن از زن و بچه شون میگذرن. انگار مجردن بزور با زن و بچه وقت میگذرونن یه بار به مامانم گفتم بابام و عموهام وداییام اگه زن و بچه شونو ببرن انگار عین خیالشون نمیشه خیلی بیخیالن مامانم میگه من سالها دارم اینا روتحمل میکنم همه شون بیخیالن