عقدشون محضری بود و قرار شد بعد عقد عروس داماد برن دوتایی یه رستوران
تو بله برون قرار شد که مانتوی عقد بخرن و خداااایی خیلی هم خوشگل بود مانتوش
متاسفانه زنداداش عروس 🤐 نشست زیر پاش که لباسو عروس میخرع و فلان مام هرچی گفتیم نکن خودتو بی ارزش نکن گوش نکرد که نکرد ، به زور برد و براش یه پیراهن گرفتن و به داماد هم نگفتن ، روز عقد تو محضر باید میدیدین
خانواده داماد واقعااااا بهشون برخورد واقعاا ناراحت شدن
الان دختر خاله م میگه شما باید به من میگفتین من خام بودم نمیدونستم