آهنگی که برای عشقت میگی بگو

 نه میتونم باغم تنهایی سازش کنم نه غرور اجازه میده که بتو خاهش کنم ولی دلم پر میرنه موهاتو نوازش کنم

ما ک این حرفارو نداریم تووچقدر ناز داری ماشاه و بی بی بودیم چیکاره سرباز داریم ما کهمه زندگیمونو ...پاس دادیم به اونی ک بلد نیست پاسکاری

im beggin beggin you

هر لحضه که فکر می کنم نمی دونم جواب اون همه محبتم کجا رفت اون از من چی بیشتر داشت که اون به من ترجیح دادی حرفی ندارم برای گفتن. برو دلم ماراهم ببر

 از غزل خوانی چشمان پر از ناز تو آه
من فدای رخ زیبای تو ای حضرت ماه

دلبر ماهرخِ فتنه گرِ شهر آشوب
یک جماعت شده با طرز نگاهت گمراه

جنگ نرم،اسلحه ی مخفی چشمان تو نیست؟

ای زلیخای زمان،حضرت زیبای جهان
یوسفت خسته شده در کف تنهاییِ چاه

همه گفتیم که بر دلبری ات آمنّا
تو ولی زمزمه ی زیر لبت لا اکراه

جان من بر کف و عشقم همه اش تقدیمت
نور چشمم!تو ببین و تو بگو و تو بخواه

کار من نیست تحمل، که تو چون معجزه ای
به خداوند، به نقاش ظریف تو پناه

در پی چشمت شهر  به شهر خانه به خانه ...شدم روانه...

گل عشقم را چیدی دانه به دانه ،چه عاشقانه...

آرام آرام آتش به دلم زدی بنشین که خوش آمدی رویای من..

این تو ،این جان من ،شوق چشمان من عاشق را میکشی زیبای من...

من تورو را راحت نیاوردم  بدست ، ای جان...

بعد عمری بر دلم مهرت نشست ای جان...

جز تو در قلبم دگر عشقی ندارم من..

غم شود پیدا مگر من می‌گذارم نه...

آرام آرام آتش به  دلم زدی 

بنشین که خوش آمدی رویای من...

ای تو این جان من شوق چشمان من...

عاشق ره میکشی زیبای من...

💕