نمیدونم چشه ک بیخودو بی دلیل داره ب منه بیچاره میپره همش گیر میده همش گیر گیر گیر فکر کنم پریوده😑
دیروز سره ی موضوعی گیر داد اول صبح بعدم مثل وحشیا کیفشو سمتم پرت کرد کله روزمو جهنم کرد منم لال مونی گرفتم هیچی بهش نگفتم مامان پسر دوستمم پشت بردیا خانشو گرفت امروزم سره شونه کردن موهام دوباره گیر داد بهم
من موهام خیلییی پره بعد دیشب رفتم حموم بعدش چون شب بود شونه نکردم و گرفتم خوابیدم صبح ک بیدار شدم خواستم شونه کنم گفت پاشت برو تختمو جمع کن گفتم باشه بزار موهامو شونه کنم گفت پاشو بهت میگم منم واقعا جراتشو ندارم بهش چیزی بگم مثل خر رفتم تختشو مرتب کردم اتاقشم جمع کردم خرس گنده سی سالشه منی ک ۱۱ سال ازش کوچیکترم باید جمعو جورش کنم 😑😑😑😑بعد اون رفت حموم منم رفتم تو اتاقم موهامو شونه کنم اینم بگم ک من با شونه چوبی موهامو شونه مبکنم و مطمئنن زمانش طولانی تره نسبت ب وقتی ک ادم با برس شونه میکنه چون دیشبم حموم بودم و موهام کاملا گره خورده بودن بهم یکم طول کشید منم باید تیکه تیکه ساقه موهامو روغن نارگیل میزدم و شونه میکردم کلا زمانش از وقتی بود ک بردیا رفت حموم و اومد بیرون روهم خیلی خیلی خیلی زیادش ۱۰ دقیقه حالا ب این کاری ندارم اومد بیرون با اخمو تخم میگه تو چقدر خنگی چقدر تنبلی ۴ ساعته داری موهاتو شونه میکنی حتما از قبل اینک من بهت لگم پاشو تختمو جمع کن نشستی موهاتو شونه میکنی خدا میدونه از کی شونه میکنی هی گفت هی گفت منم واقعا جراتشو نداشتم چیزی بگم بهش اخم کردم سرمو انداختم پایین جوابشو ندادم ولی مامانم میتونست بهش چیزی بگ ولی نگفت دوباره بعد صبحونش من پشت کامپیوترم نشستم پی دی اف یکی از درسامو اوردم بخونم بعد اومده بالا سرم میگ چیکار میکنی خنگ توک اینقدر موهاتو شونه میکنی بازم موهات فره که بعد بهم گفت ب اینجور ادما میگن گیج🥺😑😑😑😑😑😑🥺🥺🥺🥺🥺
نمیدونم من دل نازکم یا اون بد رفتار کرد از پریشب تاحالا هیچیه هیچی نخوردم ک بیشترش تقصیر اونه اینقدر ناراحتو تو فکر بودم ک چیزی نتونستم بخورم دوست دارم بشینم گریه کنم ولی نمیخوام جلوش ضعف نشون بدم