دیروز همسایمون گفت بریم خرید لباس گفتم باش بزار ب شوهرم بگم اگ پول برام فرستاد میام نیم ساعته خبر میدم دیگ شوهرم نتونست برام بفرسته دیروز اس دادم ک نمیتونم برم میخوای تو برو . بعد سه ساعت بهش زنگ زدم ک رفتی گفت ن مهمون دارم گفتم باش دوباره امروز شوهرم برام پول ریخت زنگ زدم ک میری پاشو بیا بریم الان مثلا داشت عوض درمیومد بزار ببینم چی میشه خبر میدم بهت الان اس داده جفت اس من ک نمیتونم برم تو میری برو منم قشنگ جواب دادم ک اره با خواهرشوهرم میخواستم برم گفتم تو دیروز گفتی ی وقت ناراحت میشی اگ میای توام بیای بری باهامون .