2733
2734
عنوان

باردارم و اصلا نمیتونم غذا درست کنم

| مشاهده متن کامل بحث + 2329 بازدید | 124 پست
هنوز دو دلم که چه بیمارستانی برم بهتره.ایا دکترم میتونه بیاد بالاسرم یانه مامابگیرم یانه و هزار فکر ...

تهرانی؟ من که دکترم نرسید چون یادم رفت بهش زنگ بزنم بگم دردام شروع شده  حالا شنبه هی تاکید میکردم خانم دکتر خودت باشیا . برای بخیه رسید منو دید زد زیر خنده گفت نه به اون همه تاکید نه به اینکه زنگ نزدی بگی بیام بیمارستان . ماما همراه خوبه اگه فک میکنی لازمته بگیر

 یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته  

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728
اینا حتما باید غذاشون توش گوشت باشه چیزی ک من از دو فرسخی بوش بم بخوره حالم بد میشع

وا خب شرایطت خاصه خودشون باید متوجه بشن دیگه به خواهرت زنگ بزن بگو حالم اینجوریه ویارم شدیده

میشه برای پسرم نفری یه صلوات بفرستید خوب بشه.کاردرمانی میره
ماشالا آتنا جون چه خوش زا هستی دختر پویان جون خوبه؟ اسم این یکیو چی گذاشتی؟

اره مامانم زایماناش راحت بوده به اون رفتم. اره خداروشکر خوبه . دیانا خانم

 یه مامان شاد و پرانرژی که جز شادی و ارامش پسرم چیز دیگه ای مهم نیست ، خونه بهم ریخته مرتب میشه ، چای سرد شده رو میشه عوض کرد ، غذای یخ شده رو میشه داغش کرد، ظرفای نشسته بالاخره شسته میشن اما دیگه بچه هامون 1ساله یا 2ساله یا 3 ساله و ... نمیشن پس از لحظه به لحظه بزرگ شدنش لذت میبرم و سخت نمیگیرم پسر کوچولوی من مامان عاشقته  

کوکو سبزی درست کن 

کریستین بوبن نویسنده مورد علاقه من تو کتاب دیوانه وار می‌گه هنر اصلی هنر فاصله هاست. زیاد نزدیک به هم می سوزیم. زیاد دور از هم یخ می زنیم. باید جای درست را پیدا کنیم و همان جا بمانیم.برای من عجیبه ما معتقدیم به دوری و دوستی ولی اصرار به ازدواج داریم. بله فرار از تنهایی نیاز به حس امنیت و یک رابطه جنسی مستمر و سالم و در نهایت فرزند آوری هست ولی باید به این جنبه هم فکر کرد که چقدر دوست داشتن واقعی را با عادت کردن به ف*اک دادیم؟ حسابش را کردیم که چقدر استعداد خصوصا زنان به تبع ازدواج از بین رفته؟ حسابش رو کردیم که چقدر آدم مهاجرت تحصیل تو بهترین دانشگاه ها شغل در یک شرکت بین المللی و یا دنبال کردن هنر و کار مورد علاقه رو گذاشتن پای این حضور همیشگی کنار هم ؟ پس اگه زندگی شما از عشق ناب به عادت رسیده اگه ازدواج شما چیزی شبیه به توقف پروژه توسعه فردی بوده اگر برای رشد یک نفر باید جای پایش روی شانهء له شده دیگری باشد اگر فارغ از فشار خانواده و دید جامعه و قانون آدم ثروتمند و قدرتمندی بودید انتخاب شما در این لحظه دیگه همسر شما نیست باید بگم چیزی شبیه به مرگ تدریجی رو تجربه می کنید. برای دوباره عاشق شدن و عاشق موندن تلاش کنید به طول زندگی فکر نکنید مهم نیست چند روز و چند سال کنار هم هستید به عرضش فکر کنید به اینکه از لحظه لحظه ی زندگی کنار هم لذت بردید یا نه برای من خیلی عجیبه آدم ها از خیانت می ترسند اما از عادت نمی ترسند آدم مگر چند بار زندگی می کنه که بیست سی چهل سال رو با کسی بگذرونه که لاجرم باید با اون باشه دوستش نداشته باشه و مثل یک کارمند مثل یک هم‌خانه باهاش ادامه بده.
2738
تهرانی؟ من که دکترم نرسید چون یادم رفت بهش زنگ بزنم بگم دردام شروع شده   حالا شنبه هی تاکید می ...


نه مشهدم عزیزم.وای منکه یه ذره درد بگیره فک کنم بشینم پای تلفن و هی زنگ بزنم به دکتر  براشما سریع همه چی اتفاق افتاده غافلگیر شدین اینطوری بهتره

خدا حفظشون کنه فاصله دادنت نرمال و خوبه  چند سالته؟

۳۲ سالمه..آره فاصله کم بیشتر با هم دوست میشن 

از دیگران شکایت نمی‌کنم..بلکه خودم را تغییر می‌دهمچرا که کفش پوشیدن راحت‌تر از فرش کردن دنیاست.
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز