ناراحت شدم برات اما بیشتر از ناراحتی حرصم گرفت ازت ! یه زن تو زندگی ممکنه از یه سری علایقش بخاطر یه سری چیزای دیگه بگذره , مثلا اگه شوهرت خوب بود میگفتم عب نداره بخاطر شوهرش بخاطر زندگیش داره خونه مادرشوهر و کاراشونو تحمل میکنه , یا برعکس مثلااگه خونواده شوهرت عالی بودن و پشتت بودن میگفتم عب نداره امیدواره که خونواده شوهرش کمکش کنن و شوهرشو به راه بیارن , یا حالا هر چیز دیگع ای , امامنتو زندگی شما متاسفانه نقطه ای نمیبینم که بخاطرش موندی شوهرت تحقیرت میکنه , به گفته ی خودت دوست نداره و یکی دیگه رو میخواسته , خونواده اش که به حد خودشون اذیت میکنن , ببخشیدا همشکار میکنی اخرشم هیچی , بچه اتم که از الان طرف اوناست و فردا مطمین باش تو رو عامل مشکلاتش خواهد دونست و حق هم داره , برا چی موندی پای این زندگی ؟؟؟ من همیشه تو تاپیکا از اونایی که فورا برا هر مشکلی میگن طلاق انتقاد میکنم میگم اشتباه میکنین ادم باید وایسته درستش کنه اما الان فک میکنم شما باید یا خیلی خیلی جدی زندگیتو عوض کنی یا با عرض معذرت به طلاق فکر کنی