۴ساله ازدواج کردم با مادر شوهرم زندگی میکنم تو یه خونه اتاقمون جداس غذا مونم با همه یه بچه ۸ماهه دارم ۱۹سالمه بچم آدم حسابم نمیکنه وابسته مادر شوهرمه مادر شوهرم نمیزاره حتی خونه مامانم اینا برم با این که ۱۰ دقیقه اینا راهه اذیتم میکنه ناهار شام ظرف شستن جمع جور کردن جارو حتی لباسایه اونو و با پدر شوهر م با دست میشورم کهنه های بچه رو خودم میشورم کلا حمال شدم مادر شوهرم ۴۳سالشه دست به سیاهو سفید نمیزنه این تا اینجا شوهرم میگه بدنت اصلا تحریک کننده نیست شبیه بدن مرداس دلم میخواد خودکشی کنم کرونا گرفتم منو یه روزم نگهم نداشتن بردن انداختن خونه بابام من قدم بلنده ۱۷۱یا ۲ وزنم قبل بارداری ۶۵ الان شدم ۵۶اینا میگه لاغری درازی پاهات بزرگه زانوهات سیاهه خسته شدم دیگه ۴سال همینا رو انقدر گفته بهم تو اینستا ش از عشق سابقش مینویسه مثلا یکیش خدایا من عاشقش بودم خاطرشو میخواستم نه خاطرشو دوسال پیش یه بار اون خانوم دیده بود میگفت بزار باهاش عروسی کنم گفته میخوام از شوهرم جدا شم شوهر م حرف تو دلش نمیمونه میگه ولی بعد اون قضیه خودکشی کردم بهم دیگه هیچی نمیگه فقط با پستا یی که میزاره قلبم منفجر میشه خ ارض ایی هم میکنه😭😭میگم انکار میکنه ولی مطمئنم عصر گفتم دخترم کپی منه ببین چقدر خوشگله برگشت گف خدا نکنه اینجوری رو دستمون میمونه گفتم مگه من چمه گ گفت چت نیست آدم خالش بهم میخوره ازت گفتم از سرتم زیادیم از تو که بهترم گفت هه بجای یه گاو هم کسی نمیخوادت ماه تا ماه رابط..ه نداریم
چقدر بی شعوره شوهرت تو چرا حمالی مادرشو میکنی دست به سیاه سفید نزن یعنی چی این زندگیه تو داری
دوستان،زندگی متاهلی در دراز مدت نهتنها اصلا رومانتیک نیست بلکه ممکنه خسته کننده هم باشه، گاهی بعد از وصال محبوب عادتهایی رو در اون میبینید که ممکنه چندشآور باشه!گاهی ممکنه بدن یا دهان همسرتون یه بویی بده که در دوران آشنایی با خوشبوکننده ها پوشانده شده بود!تازه گاهی ممکنه از حضورش خسته بشیدو دوست داشته باشید چند روزی اونو نبینید و تنها باشید و یا با دوستتانون سفر برید!حتی گاهی ممکنه وسط دعوا بگید ای کاش میمیرد. بچهها، یه چیز بدتر بگم:حتی ممکنه شما در دوران متاهلی عاشق شخص دیگه ای بشید یا از اینکه ازدواج کردیدپشیمون بشید!بچه دار شدن هم همینه!اما اینا خیلی مهم نیست!مهم اینه که من نقصهای جسمانی همسرم رو مثل بدن دربوداغون خودم بپذیرم!مهم اینه که با دوستام هم مجردی بیرون برم، ولی کُلیت زندگیم وقف خانواده ام باشه، .حتی ممکنه گاهی دل ما بلرزه و به فردی غیر از همسرمون گرایش احساسی داشته باشیم ولی مهم اینه که این گرایش به فعلیت نرسه و یاد بگیریم که میل جنسی بین ما و حیوانات مشترکه ولی چیزی که مارو متمایز میکنه تعهد در عین شهوت هستشو کلام آخر و مهمترین کلام اینه کهدوست داشتن یه احساس نیست یه فعلهیعنی من باید تلاش کنم همسرم رو دوست داشته باشم میدونید؟تلاش کنم