از پیتزای بیرون پیتزا خوردم سه بار رفتم دکتر هی دکتره
سه بار ویزیتم کرده منو یادش نیست سه بار تو یک شب وکتره به من میگه حامله ای میگم مجردم میگه اخرین بار که پریود شدی البته گفت قاعده گی کی بود! میگم بابا مسمویت غداییه بعد پرستاره همه ی داروهاو سرمم رو هدر داد نتونست رگ بگیره همه رو انداخت رفت چون توش آمپول زده بود به درد نمیخورد البته علیهش شکایت کر دیم بیمه ی تامین اجتماعی اصفهان رو داریم دفتر چشم تا الان همه جا قبول بوده میگفتن نه مال اصفهانه!