سلام.
شرایطم سخت نیست خداروشکر میکنم ولی خب یکم روی دلم سنگینی میکنه... 7 ماهه عقد کردم و سه چهار ماه دیگه قرار عروسیمه. چند روز پیش فهمیدم باردارم. بیبی چک مثبت بود و لکه بینی هم نداشتم و 8 روز عقب انداختم.
همسرم خداروشکر هوام رو داره قراره یکم عروسی رو جلو بندازیم و تصمیم گرفتیم به کسی نگیم.
خصوصا به مادر من که روحیه اش حساسه. مادربزرگم سرطان داره و خواهرم مشکل عصبی. طفلی درگیره و اگه بفهمه دختر عقدکرده اش هم بارداره باز حرص میخوره و...
ولی واقعا روی دلم مونده به هیچ کسی نمیتونم بگم و از کسی نمیتونم مشورت بگیرم.
حتی نمیدونم کدوم دکتر برم و چه مراقبت هایی لازم دارم.
از درسم هم عقب موندم و استرس کارهای عقب مونده امو دارم.
کارهای عروسیمم کم کم باید انجام بدم ولی خیلی خسته و بی حالم.
خیلی دلم میگیره دلم میخواست کسی رو داشتم که مثل یه مادر عاقل کمکم میکرد.
خدا تا الان کمکم کرده بیشتر کارهای زندگیم رو خودم انجام دادم و محتاج و وابسته کسی نبودم ولی تو این زمان هرکسی نیاز به همدمی داره که کمکش کنه خصوصا توی تجربه اول و سن کم.
ممنون میشم قضاوت نکنید و فقط اگه میتونید راهنماییم کنید که این مدت رو چطور بگذرونم.