مثلا اگه ما سفر بریم تنهایی روزی ده بار به شوهرم زنگ میزنه و یه بهونه میاره و از شوهرم میخواد برگرده. بعدشم کلی پند و نصیحت که چرا تنها رفتین دیگه نباید تنها برید.اگه بفهمه خونه پدر منیم زنگ میزنه و غر میزنه چرا اینجا نیومدین. در کل روزی دوبار به شوهرم زنگ میزنه.
چه رفتاری باید کنم که دست از سر کچل ما برداره و بذاره ما هم زندگی کنیم مث ادم سفر و مهمونی بریم؟ اگه راهکاری دارین ممنونتون میشم
صحبت کردن باهاشم فایده نداشت میگه من حساسم من همینم. ولی هم خودشو داره زجر میده هم شوهرمو هم منو