یاد دوستم افتادم،،بادوستم رفتیم ببینیمش گلوش انذازه هلو کبود بود،شالشم شل و ول😂بجای اون من خجالت میکشیدم نگاش کنم😂
حالایع بار دخترعموم باهمسرش تو یه کاسه غذاخورد،زنعموم همونو کرد پیراهن عثمان دیگه همجامیگف دخترفلانی بی حیاس😐😐دراین حدگیردادنم خوب نیس
ما نهایت عاشقیمون تو جمع اینه که همو با جان صدا بزنیم😂😂😂چجور روت میشد جدی اسی این کارا رو کنی
صبح رفته بودیم ازمایش واااااای واااای😂😂😂
با یه دستم دسته شوهرمو گرفته بودم نشسته بودیم رو صندلی نوبت. اون یکی دستمم انداخته بودم رو شونش بعد پای چپمم رو پای راستش. 😑😑😑😑یادم میفته آب دهنمو نمیتومم قورت بدم 😂
بعد سرمو رو شونش و با اون دستم که رو شونش بود گونه شو نوازش میدادم گهگاه. اونجا مارو زودتر از نوبت راه انداختن 😂😂😂😂
[QUOTE=217509740]هایی یکی دیگه یادم اومددددد خدددای منننن[/QUOمنم هی میخونم میگم‌واااااییی مممممن،😆😆😆😆غش کردم واییییی
دوتا نی تو یک قوطی نوشابه
تا این حد همراه بود همسر ستبقم.
سابقم
تویک بشقابم میخوردیم ازعقد تا یک سال ونیم بعد کلایکسال ونیم اول وبعد بهونه چوم هدفش باباشدن با کاشت جنین از طرف من بود
الان طلاق داده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
