بابام به خاطر شغلش یه شهر دیگست
و ماهم یه شهر دیگه هستیم که همه ی فامیلامونم اونجان
بابام یک ماهی به خاطر شغلش اصلا نتونست بیاد بهمون سر بزنه
و توی این مدت مامان بزرگم یه خبری از ما نگرفت زنگ که هیچی حتی به این نوه نتیجه هایی که دورش هست نکرد بگه یه احوالی ازشون بپرس از طریق پیامک
اصلا انگار نه انگار که مامانم مادرشوهر داره منم مامان بزرگ
بعد وقتی هم این موضوع رو به بابام میگیم سریع طرف خانوادشو میگیره و میگه این مشکل شماست که نمیرید سر بزنید
خب نباید اونا سرآع از ما بگیرن ببینن نوه شون چه طوره زندس؟
عروسشون خوبهه؟
حق با کیه؟
من یا پدرم که میگه خودتون باید برید