2737
2734

مطمعنم مادرم مامان واقعیم نیس 

خودمم مادرم این حس لعنتی چند ساله اومده سراغم مطمعنم 

رفتار خواهرام باهام خیلی خوب نیس مامانمم همش دست میندازه منو 

دیروز صبح مامانبزرگم  با خاله هام اومدن خونه ام اشپز خونه خیلی بهم ریخته بود باردارم حالت تهوع شدید دارم 

بعد مامانبزرگم زنگ زد مامانم کلی دعواش کرد گفت تو مگه ادم نیستس ی سر بیای ببینی این بچه چیکار میکنه رنگ ب رو نداره تو ادمی کی هستی اینا رو از پشت تلفن میگفت مشخص بود مامانم خونسرد جوابشو میداد بعد اینکه کارا تموم شد مامان بزرگم گفت اینجا نمون بیا ظهری نهار خونه من رفتم اونجا کلی بهم رسید نمیدونم چرا اشتهام باز شده بود خیلی خوردم دم اذان هم براش دعا کردم مطمعنم خدا فرستادش 

بعد مامانم تماس گرفت با مادرش ک اره شب پاشین بیاین 

خدایا خودتو از ما دریغ نکن خودت خوب میدونی جز تو پناهی نداریم

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢

خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍

بیا اینم لینکش

ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

2728

خوش به حالت مادربزرگ داری خدا حفظش کنه من که کلا غریبم تنهااا

بچه ها من یه آرزوی خیلی‌ بزرگ دارم میشه برام صلوات بفرستید و دعام کنید خواهش میکنم 🙏 خیلی دلم می‌خواد به آرزوم برسم خیلی‌ تلاش کردم خدایا خودت کمکم کن بعد تو یاوری ندارم همه پارتی من تویی دستمو بگیر منو به خواستم برسون 🙏🙏🙏🙏🙏

  

بچه ها من یه آرزوی خیلی‌ بزرگ دارم میشه برام صلوات بفرستید و دعام کنید خواهش میکنم 🙏 خیلی دلم می‌خواد به آرزوم برسم خیلی‌ تلاش کردم خدایا خودت کمکم کن بعد تو یاوری ندارم همه پارتی من تویی دستمو بگیر منو به خواستم برسون 🙏🙏🙏🙏🙏

دیگه مامان بزرگم گفت بریم مامانت شام دعوتمون کرده خلاصه رفتیم اونجا میوه تعارف کرد مامانم گفتم الان نمیخام بعد گفتم مامان من ک خونه بابام تعارف نمیکنم 

برگشت جلو خاله ام و خواهرم و مامان بزرگم گفت درد بخوری تو 

خیلی ناراحت شدم 

مامان بزرگم بنده خدا ی اخمی ب مامانم کرد 

خدایا خودتو از ما دریغ نکن خودت خوب میدونی جز تو پناهی نداریم
2738
خوش به حالت مادربزرگ داری خدا حفظش کنه من که کلا غریبم تنهااا

منم

از خیلی هاتون متنفرم ولی یادم نمی‌مونه که کدومتون اینقدر غیر قابل تحمل بودید! پس اگر جای دیگه ای و‌ توی تاپیک دیگه ای باهاتون صحبت کردم بگذارید به حساب بی توجهی و نه اینکه شما خوبی !!!

وقتی گفت درد بخوری اصلا یک لحظه خیلی ناراحت شدم ولی ب  رو خودم نیاوردم گفتم چی بگم اخه 

بعد مامان بزرگم فهمید من ناراحتم نشست از خاطرات جوونیش گفت 

بچه ها مامان بزرگم خیلیییییییییی خوشگله خیلی بخدا بعد همش میگفت مادر ناراحت نشو ادم اگه شانس نداشته باشه دیگه هیچی 

خدایا خودتو از ما دریغ نکن خودت خوب میدونی جز تو پناهی نداریم

منم عزیزم خواهرام هیچکدوم باهام. خوب نیستن خیلی هم بدردشون خوردم.. منم سعی کردم دیگه ازشون فاصله بگیرم

هرکی امضای منو دید دعا کنه به عشقم برسم 😢😢😢😢🙏حاجتروا بشید انشاله🥺🙏
دیگه مامان بزرگم گفت بریم مامانت شام دعوتمون کرده خلاصه رفتیم اونجا میوه تعارف کرد مامانم گفتم الان ...

کاش نمیرفتی خونه مامانت

حکایت ما و این زندگی، حکایت "انگشت کوچیکه پا" و پایه ی مبله درسته زندگی خیلی نامرده و زورش ب ما میرسه ولی میخوام بت بگم: مث انگشت کوچیکه پا پرو باش با هر زخمی ک زندگی بت زد درداتو بکش، اما زود ب خودت بیا و نشونش بده کی رئیسه😁🤪 
کاش نمیرفتی خونه مامانت

بخدا از سر ناچاری و بی کسی میرم 

همه از مادرشوهراشون فراری ان ولی من انقد دعا میکنم از اون شهرستان پاشن بیان بخاطر این اب و هوا کوفتی نمیان مادرشوهرم بنده خدا اگه بود خیلی هوامو داره خیلی باورت میشه درد و دل میکنیم باهم 

خدایا خودتو از ما دریغ نکن خودت خوب میدونی جز تو پناهی نداریم
نرو خونش

امروز خدارو شکر خیلی بهترم یعنی دو هفته دیگه وارد ماه چهار ک بشم حالت تهوع و این وضع تموم میشه دیگه نمیرم 

بیشتر بخاطر پسرم میرم ک نهار شام اونجا بتونه بخوره 

خدایا خودتو از ما دریغ نکن خودت خوب میدونی جز تو پناهی نداریم
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730