بهتر
دو سال ه عروسی کردن بلا هایی سرمون اورده که باور نمیکنی، یه بار فقط نهار رفتیم خونشون دعوت کردن، کل خونشون و جم کرده بودن دکوری ها شو ،فکرکردن قوم مغول ایم، نهار تو ظرف های دم دستیش آورد گفت چینی هام حیفه، بعد از نهارم دکمون کرد
ازالان یاد بگیر کارهای بقیه برات مهم نباشه تا زندگیت تلخ نشه ببین تجربه ای که بعد ۱۲سال کسب کردم مفت ومجانی دراختیارت گذاشتم🤪
مهم نیستی
من سال ۹۳ عقد کردم.۹۵ عروسی گرفتیم
تاحالا دعوت نکرده مارو..یه دونه خم خواهر شوهر دارم.کدوم طبیعی تره به نظرت؟
بخدا داشت تو مغزم این موضوع رژه میرفت و عذابم میداد...ولی دلم نمیخواست بحث راه بندازم....
اگه شوهرم یادش بود و یه چیز میگفت مشکلی نداشتم ولی دلم نمیخواد من حرف بزنم آدم بده بشم....که شوهرمم اون لحظه یادش نبود بعد که یادش اومد کلی دعوام کرد😂گفت چرا یادم ننداختی😁
اره، خواهرش و خودمم منو دعوت نکرد تا داداشش باهاش دعوا کرد کوتاه اومد دعوت کرد ولی بعد از 12سال زندگی مشترک الان میگم سر چیزای بی خودی چقدر الکی حرص خوردم ، بی خیال شعورش همین قدره ولش کن، با شوهرت خوش باش
مام رسممونه هرکی بچه دار شد پا گشا میکنیم به نی نی یه چی میدم .خاهر شوهرم بعد یکسال و یک ماه که دخترم بدنیا اومده دعوتمون کرد اونم نه واسه پاگشا واسه جشن دندونی پسرش منم کادو در حد دویست تومن بردم ..داشتیم میاومدیم خاهر شوهرم ۱۵ هزار تومن به دخترم پاگشاداد😐
مگ چرک خشک کنه ک هرهشت ساعت ی بار میگی اینو
گیر الکی نده، دعوت نکرده که نکرده، حتما دلایل خودشو داره. تو هم دعوت نکن.چرا به چیزای بیخود اهمیت میدی آخه!!!!
چیز مهمی نیست که.
ینی تو الان آرزوته که بری خونش؟؟
ولش کن دختر کرد کرد نکرد اصلا برات مهم نباشه
همین
تامام تامام
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 ثانیه پیش
1 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
