شوهرم بنا به دلایلی رانندگی بلد نیس و رانندگی نمیکنه
(خودم شهرستان جایی بخوایم بریم میبرم میارم)
اون دفعه های اولی که میخواستم برم شهرستان با ماشین خانواده شوهرم زنگ میزدن میگفتن خطرناکه نرید و فلان ما اصلا با شما نمیایم
حالا که چند سال گذاشته و من همه جا میرم میام آویزون ما میشن
شوهر خواهر شوهرم تازه چند هفته است گواهینامه گرفته اصلا رانندگی نکرده ما قرار بود خودمون فردا بریم شهرستان خواهر شوهرم زنگ زده گفته بیاین با ماشین ما بریم مهدی تو جاده رانندگی کنه یاد بگیره بعد شوهرم گفته خب شما آروم پشت ما بیاین اونم گفته نه زنت بیاد تو ماشین ما که هوای شوهرم داشته باشه
این شوهر حیوونم قبول کرده
منم باهاش دعوا کردم مگه جون ما اهمیت نداره؟؟؟چرا بی مشورت من قبول کردی کلی با هم دعوا کردیم آخر هم قرار شده بریم ازش متنفرم که همیشه ما رو فدای خواهر مادرش میکنه