میدونم متن تاپیک بخونید خیلیا بگید که ازدواج ی مرحله ست و همه چیز ازدواج نیست
ولی خواهرم نزدیک ۴۰ سالشه مجرد . چندسال صبرکردیم برای ازدواجشون .. ولی هربار ی مشکلی پیش اومد بهم گفتن من ازدواج کنم شاید خدا خودش بسازع با ازدواج من اونم سروسامان بگیره .. ولی خواهرم داغونت از قبل شده . افسرده س
پارسال پدرم فوت شد موقع سالگردش خواهرم خیلی گریه میکرد من چندماه پیش عقد کردم اینبار همه سرمزار جمع بودن فقط خواهرم تک وتنها بود ... الهی بمیرم براش
دوتا خواهر کوچکتر از خودش ازدواج کرده ..
شرایط غم انگیزی ه 😔 نمیدونم چکار کنیم