2733
2734

سلام من یه دانش آموزم 

از پایه اول دبستان تا نهم راهنمایی توی مدرسه دولتی درس میخوندم از پایه هفتم علاقه شدیدی به این داشتم که برم مدرسه نمونه یا تیزهوشان ولی به دلایلی پایه ششم به هفتم ازمون نمونه رو قبول نشدم و تیزهوشان هم مادرم اجازه نداد ازمون بدم گذشت و گذشت و دوره متوسطه اول به سخت ترین حالت ممکن و فشار های روحی و بارهای روانی زیاد تموم شد و رسیدیم به انتخاب رشته 

سر انتخاب رشته همش مردد میشدم

چون من میخواستم برم تجربی 

ولی مادرم مخالفت میکرد و میگفت اگه بری تجربی و اگه پزشکی روبزنی و قبول شی ، اونجا مواردی وجود داره از جمله خون و کثیفی و محیط آلوده و... مامان میگفتش که بروریاضی ولی من گوشم به این حرفا بدهکار نبود با خودم و مادرم کلنجار رفتم اخر سر مشاور مدرسه گفت این بچه های پایینشهر باید برن گلدوزی بکنن و تو رو چه به تجربی گفت برو هنرستان در نهایت زدم تو انتخاب رشته ریاضی 

با وجود اینکه هیچ علاقه ای نداشتم به ریاضی 

نهم به دهم هم که دوباره ازمون نمونه و تیزهوشان داره 

من نمونه ثبت نام کردم و خداروشکر این بار قبول شدم 

و تیزهوشان هم که مامانم دوباره بهم اجازه ندادآزمون بدم 

هنوزم که هنوزه به خودم میگم اگه آزمون تیزهوشانم داده بودم شاید قبول میشدم دادنش بهتر از ندادنش بود  

ولی گذشت و رفت و من هر چی اصرار کردم مادرم نذاشت که نذاشت.. تنهادلیل مامان این بود که تو میری اونجا و انقد به خودت فشار میاری که در نهایت نابود میشی من سال دهم رو توی یکی از مدارس نمونه گذروندم  اواسط سال بود که گفتم مامان تا اینجا به خاطر تو و به خاطر اینکه دلت نشکنه اومدم ریاضی 

از این به بعد ریاضی رو ادامه نمیدم و میخوام تغییر رشته بدم و برم دنبال علایقم یعنی همون تجربی 

فروردین ماه بود که از طریق یکی از آشناهامون با یه موسسه آشنا شدم که خیلی تعریفشو شنیده بودم 

گفتم برم که هم بتونم رشته ریاضیو با معدل بالا قبول شم و هم بتونم لا به لای درسای ریاضی زیست رو هم بخونم تا بتونم تغییر رشته بدم ازفروردین ماه رفتم موسسه

و برنامه گرفتم وآزمون و تست و.

گذشت و گذشت و امتحانای ترم دوم رسید خداروشکرمعدلم شد۱۹/۹۱ بعدش بالافاصله که امتحانامون تموم شد رفتم سراغ اصولیخوندن زیست تابتونم آزمون اداره رو قبولشم 

رسیده بودم به تابستون دهم 

فقط و فقط زیست میخوندم 

روزی ۱۲ ساعت ۱۳ ساعت یا شایدم بیشتر

و تو موسسه اون مشاوریکه برا برنامه ریزی برام گذاشته بودن دبیر زیستمشد و درس میداد..

دو ماه گذشت 

 من این آزمونو به یاری خدا به آسونی پشت سر گذاشتم 

ازمونشحضوری بود..بعد از دوهفته نتیجه ش اومد 

نمره شو ۱۹/۵ گرفته بودم 

انقد عصبانی شده بودم که چرا به من دادن ۱۹/۵؟

من همه جارو درست نوشته بودم و ۵ بار هم چک کردم تمام جوابامو

بعد از اینکه تغییر رشته دادم از ریاضیبه تجربی منتظر شدم ببینم مدرسه خودمون قبول میکنه یا اینکه باید برم دنبال یه مدرسه دیگه.. 

خداروشکر مدرسه خودمقبولم کرد البته با هزار تا شرط.

و همون جا برای سال یازدهم تو تجربی ثبت نام کردیم 

کمتر از یه ماه به شروع سال تحصیلی جدید مونده بود و منم اصلا استراحتی نکرده بودم..

و گفتم آقا من نمیخوام برم یازدهم 

من هیچی یادندارم من از همه عقبم واز این حرفا 

چرا من مث بقیه بچه هانیستم 

چرا اونا انقد کمتر از من میخونن ولی من باید این همه بخونم ؟

  اوضاع بدی بود 

و توی این مدت استراحت که نردم هیچ 

برنامه هم نتونستم اجرا کنم و درسی نخودنم وعقب افتادم از همه چیز..

چند جلسه پیش معتبر ترین روانشناس شهرمون  رفتم

متوجه شدم که لابه لای همین کلاسای زیستی که مشاورم برام گذاشته بهشعلاقه مند شدم 

من همیشهبهشحسودی میکردم 

 خیلی لوس بود 

و از یه طرف تو تیزهوشان درسخونده بود که آرزوی من بود.

من که همش سرم تو درس بود کی حواسم به این مشاوره پرت شد

خیلی گذشت تا بتونم این مشاورو بذارم کنار

نه غدا میخوردم نه خواب داشتم 

فقط کارم شده بود گریه و بد رفتاری 

 سعی کردم با همین مشاور ادامه بدم تا خود کنکور ولی دیدم نمیتونم 

دیدم هر وقت میرم و میبینمش هوای درس خوندن از سرم میپره 

پس تصمیم گرفتم تغییر مشاور بدم  رفتم پیش این مشاور 

پیش اون مشاور آخرش برگشتم پیش خودش چون دلم پیشش گیر کرده بود

با روانشناس که صحبت کردم گفتش که از اون موسسه بیا بیرون 

چون به هر حال ۸ ماه دانش آموزش بودی و توی اون موسسه خاطره ها داری و هر وقت بری اون خاطره ها و ماجرای کلاس های زیست همه دوباره زنده میشه و خب طبیعیه که نتونی بخونی.

از اون موسسه رفتم بیرون و رفتم پیشروانشناس 

اصلا بد جوری حالم خراب بود 

هی خودمو سرزنش میکردم چرا عاشق این مشاور شدم من چرااصلا انتخاب درستی نکردم که تو تابستون دهم انقد روم فشار باشه

 یه چیزیو بگم فک میکنم به خاطراینکه تابستون پر استرسی داشتم وخیلی روم فشار بود از درس زده شدم و نا امیدی و نا توانی وجودم رو فرا گرفته

الان هم همه چیز رو به طور کامل از دست دادم امسال نرفتم مدرسه اماقبلا برا یازدهم ثبت نام کرده بودم دو ماه و خورده ای از سال هم گذشته نمیدونم چیکار کنم دارم داغون میشم شما بودین چی کار میکردین میرفتین مدرسه و یه شروع دوباره یا نه بیخیال همه چی و یه زندگی غم انگیز 

اصن نفهمیدم مشکلم چی بوده گیج شدم  لطفا افراد با تجربه راهنمایی کنن و بگن چیکار کنم ممنون

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز