منم دیشب بودم
بچه رو نباید بکشی باید به دنیا نمی آوردی
زندگی بهتر نمیشه سخت تر میشه منم خانوادمو دوست ندارم اما چیکار کنم
فکر کردم اگه بمیرمم هیچی عوض نمیشه چون از اونورم متنفرم
دوای ما مردن نیست ما اصن نه آدمه زندگی کردنیم نه مردن
نمی دونم شاید دوباره تو سرم افتاد فکرش اما میدونم هیچی عوض نمیشه فقط بعدش جسمم نیست روحم به این جاودانگی مزخرف ادامه میده
پس باید موند
باز خوبه تو یه دلیل داری که بچته
براش چیزی باش که برات نبودن تا اون چیزایی که تو تجربه کردی نکنه و یه روز جوری خوب زندگی کنه که خستگی تمام این سالهای مزخرف از تنت در بره اونم بدبخت نکن