رفته بودم تولدش.چنروز پیش.تولد دخترونه بود.بعد من مشکلی ندارم که جشن مختلط باشه یا پسرا باشن.ولی وقتی میگن دخترونست دیگه آدم بااون شرایط میره.خلاصه بعد یه ساعت وقتی همه میرقصدن داداشش از طبقه بالا،خونشون دوبلکسه،اومد پایین و زل زده بود و هیزی میکرد.اینقد اعصابم خورد شد.فک کردم همش نگاه من میگنه چون هروقت میدیدمش نگاش روم بود.ولی قطعا همه رو میپایید.اخرش مامانش بهش گفت که پسرم فک نمیکنی دخترا معذب شدن با اومدنتو؟بهتر نیست بری بالا؟بعد عروسش،که زن برادر این پسرست پرید وسط که نه از خداشونم باشه.پسر به این خوشگلی.همشون خوششون اومده هیچکس معذب نشده.🤮🤮🤮🤮🤮🤮