بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
لایکم نکن اذیت میشم نمیبخشمتاااا 😒منم خیلی دوست داشتم سلامتی داشته باشم خونه عیان بشینم ماشین عیانی سوار شم ارامش داشته باشم که هیچ کدومو ندارم به کسیم میگی از نظر خیلیا جوابش حمکتی و امتحانه هست،متنفرم از این نتیجه گیری حکمتی هست...یعنی یکی اینو میگه میسوزممممم،الانم خیلی دوست دارم زودتر بمیرم لااقل اینو واسم زیادی نبین زودتر تموم کن💔 عدالت خدا کجاست💔تا حالا دلت برا کسی سوخته؟من برای خودم میسوزه💔 متنفرم از دنیاییکه همه بدبختیا رو سر من اوار شده
روزی داریوش بزرگ دستور داد تا همه یونانیان حاضر در کاخ را به حضور او بیاورند...سپس از آنان پرسید به چه بهایی حاضرند جسد پدر خود را پس از مرگ بخورند؟ یونانیان پاسخ دادند که به هیچ قیمتی حاضر به انجام چنین کاری نیستند. داریوش سپس دستور داد هندیان موسوم به گالاتی که والدین خود را پس از مرگ میخوردند به پیشگاه بیاورند!سپس در برابر یونانیان از ایشان پرسید به چه قیمتی حاضرند جسد پدر مرده خود را روی تلی از هیزم گذاشته و بسوزانند. هندیان فریاد بلندی کشیدند و از شاه خواهش کردند که چنین سخنان کفرآمیزی را نگوید...حس میکنم که داریوش حجت را بر صاحبان هر عقیدهای تمام کرد. این داستان نشان میدهد که عقاید هرکس فقط از نظر خودش بیعیب است و اگر کسی گمان کند عقیده دیگران نادرست است حق ندارد عقیده خودش را به زور به آنها تحمیل کند.به نقل از تاریخ هرودوت؛ کتاب دوم؛ صفحه ۳۷