چن شب پیش داشتیم حرف میزدیم بهم گفت که این پسره یکم هرز میره
گفتم چطو ؟؟ گفت بخواد هر کاری میکنه
منم شک کردم که از کجا خبر داره
پیش دخترعموم یودم بحث خیانت شد گفت من به شوهرم خیلی اعتماد دارم
منم الکی گیر دادم بهش میدونستم چیزی میدونه گفتم از کجا اینقد اعتماد داری و....
بعدش گفت سری قبل اومدین خواستن یه دختر رو بیارن خونه و...
گفت شوهرمن قسم خورده که من الکی گفتم و دست رو قران گذاشته هز این کارا نمیکنه ولی شوهر تو قصدشو داشته
گفتم هر دو قصدشو داشتن الکی گفته و ..