دوساله دوستیم دوساله پراز خاطره
دعوا اشتی روز خوب ناراحت کننده داشتیم
به هم دلداری میدادیم خیلی شبیه هم بودیم از لحاظ خانوادگی و مالی همین باعث وابستگی بیشترمون شده بود
همو درک میکردیم هر کار تقریبا از دستمون بر میومد برای خوشحالی همدیگه انجام میدادیم الان تموم کردم به خاطر وضعیت مالی بدش و اینکه هم دین نیستیم
دارم دق میکنمممم همش گریه کردم چیکار کنم
منطقی باید تموم میکردم ولی عذاب وجدان دارم خودم ناراحتم
بمیرم
برام خواستگار میومدنمیتونستم در موردش فکر کنم چون عاشق عشقم بودم ولی بلاتکلیف بودم با خودشم
ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!
من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 
هم دین نیستید یعنی چی ؟
رفتنی راهش رو بلده
هم دین نبودن دلیل خوبی نیست
ما هم دینمون متفاوته اما اخرین چیزیه که بهش اهمیت می‌دم
الان من تاپیک زدم چطور طرفو بشناسم بعد پیشنهادش رو قبول کنم
ازاول میدونستی هم دین نیستید و قبول کردی؟من اگ میدونستم نمیزاشتم ادامه پیدا کنه
دینش چی بود؟
دوست داشتنه و عادت تموم میشه اما امکان داره عذاب وجدانش بمونه باهات منم با یه مسیحی دوست شده بودم به خاطر اینکه عمیق نشه حسمون سر دو روز تموم کردم
عزیزم بهترین کاررو کردی.عشق نون و آب نمیشه.زندگی خیلی سخته.انشالله آروم میشی و با یه فرد مناسب ازدواج میکنی
سنتون
اسی سخته ولی عشق و دوست داشتن نون و اب نمیشه مخصوصا با این اوضاع اقتصادی افتضاح ... همینجا چند روز پیش یکی تاپیک زده بود با عشق ازدواج کردیم و دستش خالی بود بعد ۲سال پشیمونم بی پولی سخته همسنام پیشرفت کردن و کلی به خودشون میرسن ولی من نه و به فکر طلاق بود...... الان تو این دوره واقعا پول مهمه
