دیروز رفته بودم خونه مامانم خاله و پسر خالم هم اونجا بودن
رفتن تو اتاق که بازی کنن بعد رفتم تو اتاق چیز براشون ببرم دیدم شلوار هردوشون پایینه دخترم خوانده و پسر خالم انگشت کرده اونجای دارم انگار دنیا رو سرم خراب شد
نه عزیزم پرسیدم کی خون اومده گفت همون موقع گفتم چرا نگفتی گفت خجالت کشیدم نقشه کشیدم که اینجوری بهت ...
وا خجالت کشیدم بگم یعنی چی اخه بچه که نمیدونه همچین چیزی هست که خجالت بکش ...
ببین ازش بپرس درست بگو کچا دیدی خون بوده ؟دستت ؟پات ؟کجات ؟به قول شما اگر اسیبی هم باشه انقد کوچیک بوده که خونی فکر نمیکنم بیاد و اگر بیاد انقد کم کهبه چشم نیاد
وا خجالت کشیدم بگم یعنی چی اخه بچه که نمیدونه همچین چیزی هست که خجالت بکش ... ببین ازش ...
فک میکنه
دخترم کلا از خون میترسه جایی هم ببینه سرشو میندازه پایین فک میکنه چیز بدیه
بهش گفتم هر وقت از هرجایی خون اومد به مامان بگو پریروز هم جلوی مادرم و خالم روش نشده بگه حتی جلوی شوهرم نگفت تنها که شدیم به خودم گفت خودم تو شورتش دیدم