2726

بخونین راهنمایی کنین دوستای گلم ممنووون😘😘

سه ماهه دعوای بدی کردیم ومن ۱ماه ب خواست خودم کلانرفتم خونشون‌‌...باخواهرشوهراومادرشوهرم بحث بدی کردیم‌..

بعدی ماه رفتم ک میشه تقریبادوماه پیش تواین دوماه هفته یبارباشوهرم میرفتم ک خییییلی سردبودن وسلامم نمیکردن حالادوهفتس ک بهترشدیم وسلام ویکم حرف میزنیم حالاسه روزپیش یکی ازخواهرشوهرام زنگ زدب شوهرم کورتاژکردم ودلم برات تنگ شده و...حالانمیدونم چیشدک زنگ زده بود.کلاشوهرم باخانوادش سرده...فهمیدیم این حامله بوده ماخبرنداشتیم چون رفت وامدنداشتیم...بعدمن نگران شدم زنگ زدم همون شب مادرشوهرم ج نداد..بعدش زنگ زده بودب شوهرم گفته بودچیزی نیست و..بعدمن ک سعی دارم رابطه درست شه چون منم اشتباهاتی داشتم فرداش دوباره زنگ زدم مادرشوهرم ج ندادبازبعدش ب خواهرشوهربزرگترم زنگ زدم اونم ج نداد....بااونیم ک کورتاژکرده اصلاصحبتی نیستیم بعداین دعوا..وشمارشم نداشتم ک بهش زنگ بزنم..

حالادیشب رفتیم خونه مادرشوهرم گفتم چخبرهانیه حالش چطوره زنگ زدم ج ندادین خیلی سردگف چیزی نیس ومن جایی بودم نتونستم ج بدم شمام هی زنگ میزدین...

بازنیم ساعت بعدتواشپزخونه تنهاشدیم ومنه بی عقل برااینک نگن بیفکره و....گفتم هانیه بچشوسقط کرده یاسقط شده چجوریه بعدهمونجوری ک کارانجام میدادبالحن سردگف چیزی نیست..

ینی گف ب توربطی نداره....

حالاموندم ب شوهرم بگم زنگ بزنه شوهرخواهرشوهرم ک بریم عیادتش یانریم چیکارکنیم...شوهرم نره هم براش مهم نیس...

نمیدونم کاردرست چیه.....

چون من وسایلو....عوض کردم بهشون نگفتم مثلااونام میخوان کاراشونونگن....

چیکارکنم بنظرتون

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

من درحد همین تایپیک اسی نظر میدم من خودم دوتا خواهر شوهر دارم قشنگ همه چیز رو از من مخفی میکنن ولی خدا نکنه یه چیزی بفهمند تموم به نظر من خوبه بعضی وقتا با آدما عین خودشون رفتار کرد باهم بحث کردین دعوا کردین درست چون من تا قبل اینکه ازدواج کنم فک میکردم خانواده شوهر عین خانواده خودمم بعد دیدم نخیر منم خودم خیلی تلاش میکنم دعوا نشه ولی بعضی وقتا کرم از خود درخته شما زحمت کشیدی زنگ زدی اما چه فایده بیشعور بودن اون موقع نمیتونستن زنگ بزنن بعد زنگ میزدن چیکار داشتی درهمین حد که سراغ گرفتی بسه اگه بعدا گله کرد بگو چندبار زنگ زدم به مامان و اجی کسی جواب نداد

سلامتی اون ک وقتی تو بغلم میگیرمش همه ی وجودم میلرزه…نه از ترس یا از لذت،نه!!!!!!!!واسه وحشت از فردای بدون اون…!!
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730