ایشالا که مسیرتون هیچوقت به آدمای بد نخوره سر راهه منکه یه از خدا بیخبری خورد که هیچ بویی از انسانیت نبرده فقط بلده خودشو خوب نشون بده
بهم همیشه توهین میکنه و وقتی عصبی میشه مثل دیونه هاس هرکاری ازدستش برمیاد دوست نداره با خانواده من رفت و آمد داشته باشیم همش زور میگه خیلی باهاش جروبحث کنم کتکم میزنه ازش مثل چی میترسم آخرین باری که با پدر مادرم دعوا کرد با چاقوی خیلی بزرگ دستشو جر داد تا الان که 3 سال میگذره دستش فلج مونده من چیکار کنم بااین آدم زبون نفهم هیچ خوشی ازین زندگی لعنتی ندیدم فقط بخاطر پسر 2 سالم تحمل میکنم خیلی خسته شدم خدایا خیلی خستم 😭😭😭😭
منم مثل توام شوهر منم یجور دیگه مریضه فقط بخاطر بچم تحمل میکنم همچین زندگی ای ندارما ولی فک نکنم اگه طلاق بگیرم بتونم زندگی بهتر از اینجا واس بچم بساز توهم بسوز و بساز اگه شرایطشو نداری باید خدا کنه شوهرامون ادم شن
همیشه وقتی دعوا میکنیم بهم میگه برو خونه ی بابات من مشکلی ندارم با رفتنت ولی بعدش که آروم میشه میگه اگه بخای بری نمیذارم زنده از خونم بری بیرون یسره تهدیدم میکنه فوش های ناموسی میده همش فکر طلاق به سرم میزنه ولی فکر اینکه بچمو پسش این دیونه تنها بذارم دیوونم میکنه بچه مو به کی بسپارم آخه به مادرش که همش سرش تو تلویزیونه حتی 100 بارم صداش کنی نمیشنوه بس کا تو فاز فیلم هاس یا به خودش که مثل دیوونه هاس اگه بچمو بدم دستش خودم برم میدونم یسره میزنتش اذیتش میکنه من چیکار کنم آخه گیره یه روانی افتادم