2733
2734

رفته بودیم بیرون با ذوستام

برگشتنه من یه کار برام پیش اومدگفتم دو دقیقه صبر کنن تا بیام

برگشتم نبودن رفته بودن 

زنگشون زدم هیچکدوم برنداشتن یکیشونم ریجکت کرد( کلا 2 نفر بودن)

بعد نیم ساعت یکیشون زنگ زد که ما تو اتوبوسیم داریم برمیگردیم وایسا تو ایستگاه که مارو ببینی 

منم وایسادم ولی نیومدن منم رفتم سمت بی آرتی و سوار شدم

بعد دیدم اونا هم تو بی آرتی ان و چشم تو چشم شدیم رفتم سمتشون

موقع خدافظی دیذم دارن میگن میخوان برن خرید و خب قطعا اگه میخواستن منم برم منتظرم میموندن تو ایستگاه

اونوقت من گفتم چ خوب بریم و ابنا که یکیشون گفت نه شب میشه بزاریم یه روز دیگه بریم

اونوقت چند بار بهشون پیشنهاد یه کافه رو دادم که همش بهونه میووردن منم گفتم لابد از کافه هه خوششون نمیاد

ولی الان مبگم انگار مشکلشون منه

منی که فقط خوبی کردم و همیشه کمکشون کردم هرجا گیر بودن

من میتونم ازشون دور بشم بالاخره درخت که نیستم پای رفتن دارم

فقط مطمئن نیستم فکرم درسته یا نه

من حساسم یا درست فهمیدم؟

خداوندا شبم را روز گردان...


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2731
2738
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730