خیلی
موافق بودن
چون همسرم دیر تن به ازدواج داد اوناهم مشتاق بودن
منم تا یکی دو سال خیلی خودمونی و صمیمی برخورد میکردم
مرتب در تماس بودم
تا اینکه یک بار برخلاف میلشون برخورد کردم
از اون روز روی اصلیشون برام رو شد و منم دیگه هرگز مثل سابق نشدم و نمیشم
عزیزدلم همه پدرو مادرها که دانا نیستند .حرفهایی که درباره اونها میزنی نشون میده که چقدر نادان و حسودند .یه نفر هست که میتونه شوهرت رو بیدار کنه و بهش بفهمونه که نباید به خاطر حرف پدرو مادر زندگی خودش و شما رو خراب کنه....
سحر جون
الان کل خانواده همسرم حتی نوه ها باهم بر علیه منن
به ظاهر با من خوبن و منم با اونا
اما حسادت و نفرت از چشمشون میخونم
چون من یاد گرفتم ارزش خودمو بدونم بهم تبریک بگن بگم نگن نکم
یاد گرفتم رفتم خونشون زیاد بهم اهمیت ندن منم همون کارو بکنم
چون قدر خوبی هامو ندونستن
وقتی هم تو جمعشون حاضر میشم بهترین لباسها بهترین آرایش رو دارم و اهل تیکه پروندن نیستم اما چیزی بگن برخلاف میام باشه جواب مبدم و زیاد قاطیشون نمیشم
و فکر میکنن بخاطر شرایط زندگیمه عوض ش م نمیدونن بخاطر برخوردای خودشونه
متاسفانه خانواده خودم که اصلا اهل دخالت نیستن و در جریان مشکلاتم نیستن و نمیخوام هم بدونن
و همسرم جز با همکاراش تو محیط کار با هیچ کس دیگع ای در ارتباط نیست
همچین شخصی وجود ندار تو زندگی ما و همسرم
ببین یه مدت میخواستن مارو جدا کنن و حتی همسرم پیشنهاد طلاق به من داد که فقط به من بفهمونن که به ماربی احترامی کردی زندگیت خراب شد😂 پدر همسرم میگع به علایق همسرت که ما خانوادشیم احترام بزار🥺 یا مادر شوهرم بعد از شش ماه برای تولدم پیام تبریک با همچین مضمونی فرستاده
تولدت مبارک امیدوارم قدر زندگیت ذو بدونی که بعدها باعث افسوست نشه
اونقدر از پیامش عصبی شدم
گفتم میدونم مادرت این پیامو به این خاطر فرستاده که بگه اگر جدا شی من هشدار بهت دادم اما بدون جریان پیشنهاد طلاق پدرت و اینکه گفته با خانواده من بد باشی رو میدونم اگر به رو نمیارم حجب و حیا دارم ولی با همه ی اینها اگر راضی نیستی برو درخواست طلاق بده چون منم خیلی حرفا دارم و از خیلیا شاکی ام شاید قاضی بشنوه خرفای منو … الان اوکی هستیم با همسرم ولی یکسال بعد از ازدواجم هنوز که هنوز دنبال ضربه زدنن به من
آخه کدوم پدروشوهری به پسرش میگه برای همسرت تولد و جن نگیر پرو شده!!! الان چهارساله همسرم برای من همچین کاری نکرده
عزیزم ببخشید وسط صحبتامون کاری پیش اومد که مجبور شدم برم ....🌹
اون کسی که بهت گفتم میتونه کمکت کنه تو فامیلتون نیست منظورم یه شخص دیگه بود که تغییر زندگی خودم رو مدیون ایشونم.
عزیزم مشکل شما خیلی شایعه و اونقدر از این موردها شنیدم که تعجب نکردم .حتی یادمه یه خانم تحصیلکرده در حد دکتری بود که از دست اذیت های خانواده همسرش می خواست خودش رو بکشه ..
تعجب نکن اگه بگم اون شخصی که گفتم کمکت میکنه، دکتر هلاکویی هست که اگر باروشی که بهت یاد میدم جلو بری احتمالا بتونی طرز فکر همسرت رو عوض کنی.🌹
البته هیچوقت شخصیت آدمها رو نمیشه تغییر داد ولی میشه رفتارشون رو عوض کرد.
عزیزم چقدر کدبانویی👏👏👏👏👌👌🌹🌹🌹 ،این ایده که گفتی حبوات رو میپزی و فریز می کنی تا وقتی کسی برای شب نشینی بیاد آش درست کنی خیلی دوست داشتم .معلومه که خانم مهمان نواز و مهربونی هستی .❤
امیدوارم به زودی بتونی مشکلاتت رو حل کنی و به آرامش برسی هرچند که با تعریفایی که از خانواده همسرت کردی بهترین کار اینه که ازشون دوری کنی و زیاد جلوی چشمشون نباشی.من اون راهکاری که بهت گفتم حتما، برات تایپ می کنم و می فرستم.
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
