خواب دیدم رفتیم خونه دوست پسر سابقم با مادرم اینا اونجا مهمونی گرفتیم. منم از ترسم اونا نفهمن به مادرم میگم چرا اینجا آخه اگه بفهمن بد میشه اونا بیشعورن! جمع کن بریم میگه من به مادر پسره زنگ زدم اجازه داده، آخه خونه خودمون خیلی دوره اینجا نزدیکه،یکم خیالم راحت شد. داشتیم جمع جور میکردیم که هی ی وسیله جا میموند. یهو دوست پسر ستبقمو دیدم تو اتاق دراز کشیده و بی محل بمن تا ما بریم منم کاریش نداشتم گفتم به جهنم این همه اینجا بودیم صداش در نیومده. مادرم گفت هرچی اینجا داری واس تو جمع کن بریم منم دیدم هرچی برا منه عکس و عروسک هرچی( در اصل همه اون وسائل تو اتاق خودمه در واقعیت) جمع میکردم با خوشحالی اولش گفتم اون ناراحت میشه ولی گفتم به جهنم بشه اینا مال منه بعد یه پسر سفید پوست قد بلند تپلی اومد گفت تو با این کات کردی تموم تمومه رابطتون با من میای؟ حتی خارج کشور انگلیس زندگی کنی؟ در ضمن بگم دوست پسر سابق سیاه بود چهرش در اصلم سبزه است ولی سیاه تر بود تو خواب. تعبیرش چیه؟ کی میدونه؟ خواهشن مسخره نکنید