میخواهم از دلتنگی برایت بگویم :
+ زمان می ایستد
+ قلبت نمیزند
و تو سرگردان در رویایی غریب و دور،
منتظر آمدنِ کسی میمانی که نه تو در یادش مانده ای و نه قلبش برای تو میزند،
و تو رها میشوی در سرگردانیِ مُمتَد به نرسیدن!
و در این دلتنگی ذره ای از تو نمیماند جز قلبی که دیگر نمیزند...!
رومینا_معین_زاده