امروز انقدر گریه کردم چشمام تار میبینه😢

الام بیشتر از یک ماهه که هیچ جا نرفتیم یا خونه بودیم که شوهرم استراحت کنه یا خونه مامانش که عصرا یا فیلم میذاشت که مجبور بودیم بمونیم یا خلاصه طوری میشد که نشد بریم یه تابی بخوریم امروز میخواستیم اتاق بچمونو مرتب کنیم عصرشم بریم بیرون یه چیزایی لازمه بخریم

باید یجاهایی از سقف گچکاری میشد

میخواست بره رو کمد بچه گچ بزنه به سقف بهش گفتم نرو این کمد ظریفه تحمل وزنتو نداره میشکنه گفت نه طوری نمیشه فوقش شکست میخریم باز😐

خلاصه رفت روش

در حین رفتن هی این کمد کج ک معوج میشد درش باز و بسته میشد من از استرس گریه م گرفته بود

شاید چیز مهمی نباشه شاید چون باردارم حساسم اما خیلی استرس گرفتم 

تا رفت بالا نشست روش گفت بیا ازم عکس بگیر😶

منم انقدر اعصابم خرد شد گفتم ولم کن بابا و اومدم بیرون از اتاق

اومد پایین و شروع کرد به دعوا که لیاقت نداری روز جمعه روز تعطیلمو گذاشتم برای این کار خودم پولشو دادم چرا تو زورت گرفته و خلاصه هی گفت هی گفت هی بحثای دیگه رو وسط کشید چیزای بی ربط پای همه رو کشید وسط که چرا اون روز فلانی اینو گفت اونو گفت اصلا یه چیزای مربوط به قبل و بیخود منم البته جوابشو دادم اما اصلا مراعاتمو نکرد بگه این بارداره حساس شده من دیگه کوتاه بیام

انقدر حالم بد شد انقدر گریه کردم انقدر دلم شکسته که حد نداره

یه روز جمعه هم که میخواستیم بیرون بریم عصرش کوفتم کرد

آخرشم من مقصر شدم که چرا گفتم میشکنه کمد که نمیشکنه، و لحنم وقتی گفتم ولم کن بابا بد بوده😢

خیلی غصه خوردم امروز بیچاره بچه م

شما بگید کمد نمیشکست؟

من شوهرم یه بحثی که میشه دیگه ول نمیکنه

انقدر میگه میگه تا اشکتو دربیاره

فرداشم پشیمون میشه ها وای حال منو تا چند روز خراب میکنه

منم بهش میگم چقدر بهت گفتم نرو خب وقتی گوش نمیدی میخوای لج منو دربیاری معلومه لحن من بد میشه

اما میگه نه اون نمیشکنه تو متوجه نیستی من ساختارشو سنجیدم

حالا یه کمد نیوپان با چهارتا پیچ بهم وصله آخه ساختاری داره که وزن یه مرد گنده رو تحمل کنه؟

دلم نمیخواست بشکنه با کلی شوق وسایل داخلشو چیده بودم

تو این گرونی چرا پنج شش تومن براحتی حروم بشه

هرچند اگه میشکست من مشکلی نداشتم مشکلم این بود که نمیشکست اما لق و لوق میشه ترک برمیداره اونو که دیگه نمیخریم کمد بچه م خراب میشه خب☹

بعد شوهرم من انقدر حق به جانبه که تقصیر خودشو نمیپذیره میگه تقصیر توئه چرا با من بد حرف زدی

حالا بخدا من فقط یه جمله ولم کن بابا گفتما از بس نگران شدم که نشکنه

نمیدونم خیلی استرس گرفتم

دوست نداشتم بشکنه یا تق و لق بشه

از دیدن شکل کج و معوج کمد خیلی ناراحت شدم

اینهمه با ذوق نچیدمش که با یه حماقت بشکنه