2726

حرفامو به کسی نمیگم اینجا کسی نمی‌شناسم دلم میخاد حرفامو بزنم ی کمک سبک تربشم،بانامزدم سه ساله عقدم خیلی سر رفت وامدم بحث بوده اون دلش میخاسته من خونشون زیادبمونم منم راحت نبودم هفته ای دوسه روزمیموندم اینم به سختی اصلا نمیتونستم اونجابمونم خودمون هم رسم نداریم دختر تو عقد خونه نامزدش شب بمونه،چندبارهم سرچادر وبدون اجازش بیرون رفتن بحثمون شد،ازوقتی هم اومدن اجازه عروسی بگیرن چندباری هم سر جدازندگی کردن ناراحتی بینمون پیش اومده چندبار اونا گفتن میخایم عروسی کنیم من گفتم نه گفتم باید جدازندگی کنیم ولی نامزدم میگه ی مدت باخانوادم باشیم،تا ی دوهفته ای پیش که دوباره اومدن برای اجازه عروسی منم گفتم ن نامزدمم گفت پس طلاق، خودت برو بزاربرای طلاق من گفتم ن من نمیرم چون منکه طلاق نمیخام من فقط گفتم خونه میخام نه اینکه بخام طلاق بگیرم تا اینکه خودش رفت...

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!😥

 من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه 💕🌷

2728

میگفت یا باخانوادم یاروستا منم توشهر به دنیا اومدم بزرگ شدم تو روستا نمیتونم زندگی کنم اونجا ماروموش زیاده منم میترسم نمیتونم،تااینکه خودش رفت دادگاه درخاست داد،منم وقتی عکسه کاغذه روفرستادخیلی ناراحت شدم اصلا ازش توقع نداشتم همچین کاری کنه بااینکه میدونستم خونع حقه زن هست حتی بااینکه حقمم هست رفته دادگاه ولی همون لحظه که عکسو فرستاد گفتم اشکال نداره ی اتاق طبقه سوم دارن گفتم میام همون جا زندگی میکنم ینی بدون اشپزخونه و...

تااینکه اونم قبول کرد قراربود کاغذه بیاد دم درمون ولی رفته بود گرفته بودش ازدادگاه که دم درنیاد،تااینکه روز جمعه میخاستن برن بیرون گفت بیا منم نرفتم دوباره یکشنبه که تعطیلی بود گفت بیا منم نرفتم اخه خیلی خوردشدم بااین کارش میدونم اگر اون جای من بود میرفت دادگاه میگفت پس باشه طلاقمونو میگیریم دوباره بحثا شروع شد که من چقد باید بگم بیای پیشمو تو نمیای....خودمم دیروز بهش گفتم باشه میام خونتون رفتم حمومو اومدم بیرون گفت نه من نمیام دنبالت گفتم منکه ظهر بهت گفتم میخام بیام خونتون گفت ن این سه هربار من میگفتم بیاتو بهونه میاوردی حالا تومیگی بیا من میگم ن دوباره بعدش گفت باشه اومد دنبالم الان خونشون هستم ولی همش تو فکر هستم خیلی دلم گرفته ازاینکه نامزدم این کارو کرد ازاینکه خودم گفتم بیادنبالم اون گفت نمیام ولی من اصرارکردم ازاینکع احساس میکنم هرکس دیگع جای من بود الان نبود همون موقع که نامزدش اون عکسو میفرستاد میگفت باشه ،خورد شدم بااین کارش،ازخودم بدم میاد 

دیگه خونه مستقل داشتن جز اولین نیاز های ی زن و شوهره.مگه از اول توافق نکرده بودید؟

اولش که اومد خاستگاری گفت من خونع ندارم ولی قراربراین نبودکه باخانوادش زندگی کنم گفتم اشکال نداره همه که اول زندگی خونه ندارن خونه اجاره میکنن ولی الان میگه ن من اولش هم گفتم خونه ندارم اجاره هم نمیکنم

میگفت یا باخانوادم یاروستا منم توشهر به دنیا اومدم بزرگ شدم تو روستا نمیتونم زندگی کنم اونجا ماروموش ...

خب اشتباه کردی عزیزم...😔

سر حرفت بمون

این آقا از لحاظ شخصیتی ثبات نداره که حرفای خودشم قبول نداره...

رو انتخابت بیشتر فکر کن🌹

فقط 5 هفته و 1 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
♡عشق♡خوب است... اگر یار ♡خدایی♡ باشد...                                                                                                                     تمام پیکرت غرق کبودی...    شبیه مادرت سادات بودی                         #آرمان                                                                                               #جان_فدا 💚🌷
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730