گاهی دوسِت دارم هایی که نثار دیگری می کنی،او را می ترساند، از خودش، از هویتی که سال هاست برای خود ساخته، ناگهان عشقی را نثار او می کنی که از زمان نُطفه تا امروز حتی از مادر خود ندیده،مانند نابینایی که بعد از عمری چشمانش به روی نور شدیدی باز شود، چیزی را به او عرضه می کنی که برایش غریب است، شاید خودت ندانی اما، با هربار «دوستت دارم» هایت،خنجری به هویت سرد و بزدل اش می کِشی، او با خیانت ، با رفتن،تو را می کُشَد، تا کُشته نشود،احتمالاًبا کمی گذر عمر متوجه خواهی شد، روزی که واژگان درست را نثار مخاطب اشتباه نکنی، یاد می گیری که بعضی واژه ها آدمها را می ترساند،هرچند زیبا.✍️
امضامو بخون لطفا....من فقط یه چیز از خدا میخوام میشه حالا که چشمت به امضام خورد از ته دلت دعام کنی؟من دلتنگ امام رضام (:تنها راهش اینه اون رشته دلخواه قبول شم و با خانوادم برم پابوس آقا لطفا دعا کنید دبیری قبول شم و برم پابوس آقا میشه؟🤍✨🌙یه روزی امام رضا واسطه میشه و برام معجزه میکنه من ایمان دارم بهش بماند به یادگاری۱۴۰۱/۱/۲۲خیلی دلتنگت بودمخیلی امام رضاتا اینکه ساعت ۳ شب رفتم و از کمدم مهری رو درآوردم که نوشته بود یاامام رضایادمه عموم رفته بود حرم و من خبر نداشتموقتی پدرم رفت زیارتش فقط بهش سوغاتی یه جعبه شیرینی داده بودمن شبا قبلش از امام رضا خواستم چیزی رو از مشهد برام بفرستهدلم شکست وقتی دیدم یه جعبه شیرینیهنزدیک پلاستیک رفتم گفتم شاید اون ته یه یادگار از آقا جانم باشهدیدم یه مهر هست اره یه مهر همون مهری که دیشب از شدت دلتنگی گذاشتم زیر بالشتم و شب خواب دیدم ضامنم شدآقا جانم دیشب خواب دیدم ضامنم شدیانقدر جیغ میزدم و گریه میکردم و پابه رهنه به همه میگفتم آقاجانم ضامنم شدمیشه میشه برا ۳ماه بعد بیام و بگم واقعا ضامنم شدی میشه آقاجانم؟امروز ۳ اردیبهشت ۱۴۰۱بماند به یادگار تا روزی ک بیام بگم ضامنم شدیمیام دیدنت با کلی شیرینیتموم حیاط حرمو با گریه قدم میزنم و شیرینی پخش میکنمبهشون میگم بهشون میگم آقاجانم ضامن دل شکستم شد🥺
مثل خنده نوزادی که غرق خواب است، مثل بوی خانه کاهگلی پس از باران ، یا کشیدن نقاشی روی شیشه بخار کرده، مثل پیدا کردن جای خالی در اتوبوس با یک بغل خستگی ، صدای موج دریا در شب ، بوسههای ناگهانی ، چای تازهدم قند پهلو توی استكان کمر باریک ، یا مثل دستان گرم مادر بزرگ ، دوست داشتنت همین قدر شیرین است