داداشم ۱۸ سالشه کلا همین یه داداش رو دارم ۷سال اختلاف سنی داریم ..من تو۱۸ سالگی ازدواج کردم شوهرمم خیلی بد بود خیلی ن محبتی ب داداشم داشت ن هیچی
اون اوایل هم خیلی من مشکل داشتم داداشم شاهد همه چی بود ازدرس فاصله گرفت روی روحیه ش تاثیر گذاشت
منم ک رفتم سرخونه زندگیم...کم سرمیزدم ازشون داداشم زود تنهاشد دیگه درس نخوند من خودم میدونم افسرده شد
مامانم اینااینقدرهم وضعشون خوب نیست ک بخوان همش آجیل و میوه و غذای آنچنانی بخورن
طفلی توسن رشد هم هست ازصبح تاشب میره آرایشگاه کارمیکنه اینقد ضعیف و لاغر شده دلم میسوزه ن تفریحی ن گردشی برعکس عاشق تفریحه ولی هیچوقت فراهم نشده براش،خیلی غصه شو میخورم
بعدشوهرمن وضعش خوبه داداشش مثه خرس میخوره و میخوابه این براش خونه ماشین مسافرت خوردو خوراک وهمه چی براش فراهم کرده....چرادنیا اینقد نامرده