زن داییم برای بچه دومش رفت
آنقدر اذیتش کردن گفتن توکه پول نداری بچه میخوای چیکار،مامان بزرگم رفت دهنشو اسفالت کرد تا دکتر روبرد پیش رییس بیمارستان،
خودمم دولتی بودم اما اصلا بی احترامی نشد ،خیلی راضی بودم ،حتی کمرم میمالیدن،و تند تند برام شیر خرما میاوردن،ماسک اکسیژن و خلاصه راضی بودم