من خونه خودمون نیستم خونه پدر بزرگگ تا دو روز دیگ بعد گف میخام بیام اونجا گفتم ن پیش داییم راحت نیستم خب گفتمش نیا گفدخب فردا بیام گفتم ن فرداهم نمیرم خونمون گفتمش هروقت رفتم بهت میگم گف باش حس میکنم ناراحت شده خب راحت نیسم چه کنم عقدم
وا.. آخرش چی...
😐😐 شگفتا با شوهرت راحت نیستی
بیخیال باید اونقدری شعور داشته باشه که درکت کنه
منم بودم ناراحت میشدم
دیگه ام سراغتو نمیگرفتم
باز چقدر خوبه ک چیزی نگفته.. من تو عقد نمیزاشت برم خونه مادربزرگم پنهونی میرفتم اگرم می فهمید فقط بحث میکرد
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
44 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
