بچه ها من بچم ۸ ماهشه هر کار می کنم نمی تونم دوسش داشته باشم دلم می خواد خفش کنم وقتی سر و صدا می کنه رو مخمه خسته شدم روانپزشکم رفتم دارو می خورم فاییده نداشت مشاورم گرفتم فاییده نداشت از بچگی رابطه ام با بچه ها خوب نبود کلا چیکار کنم مهرش به دلم بشینه آخه انگار کلا بی احساسم واقعا دوست دارم باهاش ارتباط بگیرم نمی تونم
عزیزم فقط بهت میگم سعی کن درمان شی تا بعدا وقتی بچت بزرگ شد عذاب وجدان نداشته باشی
محله ما یک رفتگر دارد،صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم میکندو من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم ،حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود....همسایهطبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است ،گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی میکنمو او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کندبه شخصهاگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم ، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر ، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است.تحصیلات مطلقا هیچ ربطی به شعور افراد ندارد#کتاب چند کلام ساده
من درکت میکنم خودمم تا ۵ماهگی بچم نمیخاستمش من افسردگی شدید داشتم قرص خوردم خوب شدم،الان عاشقشم (۲سالشه)ولی هنوزم از گریه هاش خوشم نمیاد!البته بچه من بی اندازه اذیت کار بود،هنوزم نصفه شبا گریه میکنه فقط میگم بزرگ شه
من برعکس پسر دوست داشتم دختر شد البته پسرم بود باز نوزاد دوست نداشتم
منم کمی مثل شما بوودم خدا ازم ناراحتشد بچه مو ٦٦ماهگی ازم گرفت الاان باید ٨ماهع میشد
تو رو خدا این کارو نکن. شده قرص اعصاب بخور با خودتو بچه این کارو نکن .ک خدای نکرده مثل من عین س.....گ ....پشیمون نشی.البته دوور از جون شما و کوچلوتوونن