2733
2734
عنوان

داستان ترسناک قبلی چقدر بد بود.

140 بازدید | 17 پست

در عوض یدونه خیلی ترسناک رو اووردم   

پرستار بچه 

این یکی بالای ۲۲ سال بخونن 


دختری جوان بود که شغل نیاز داشت, توانست در یک خانه بزرگ و دور قدیمی, به عنوان پرستار بچه کار پیدا کند.پدر و مادر بچه ها ان شب برای دیدن فیلمی به بیرون رفتند و بچه ها را به پرستار خود سپردند.

پرستار وقتی دیروقت شد بچه ها را به رختخواب برد و خواباند و بعد از ان برای تماشای تلویزیون به طبقه پایین رفت.که ناگهان صدای زنگ تلفن را شنید. وقتی جواب تلفن را داد, تمام انچه که شنید صدای نفس نفس زدن سنگین بود و صدای مردی که از او پرسید:آیا به بچه ها سر زده ای؟

با ترس تلفن را سر جایش گذاشت و سعی کرد خودش را متقاعد کند که این فقط کسی است که با او شوخی میکند.او دوباره به تماشای تلویزیون برگشت اما حدود 15 دقیقه بعد دوباره تلفن زنگ خورد.وقتی گوشی را برداشت و ان طرف خط صدای خنده وحشتناکی شنید.سپس همان صدا پرسید: چرا بچه هارا چک نکردی؟

پرستار تلفن را محکم سر جایش کوبید.دختر بیچاره ترسیده بود و سریع با پلیس تماس گرفت.اپراتور ایستگاه پلیس به پرستار گفت که اگر ان مرد دوباره زنگ زد باید با او صحبت طولانی داشته باشد.این به پلیس زمان میدهد تا تماس را ردیابی کنند.

چند دقیقه بعد تلفن برای سومین باز زنگ خورد و وقتی پرستار به ان پاسخ داد,باز هم همان صدای نفس نفس زدن های سنگین را شنید.صدا در ان خط گفت: تو باید بچه هارا برسی کنی!

پرستار به مدت طولانی به او میخندید و صحبت میکرد تا تلفن را طولانی کند.او تلفن را قطع کرد و تقریبا بلافاصله دوباره زنگ خورد.

این بار اپراتور پلیس فریاد زد:همین حالا از خانه خارج شو.تماس ها از طبقه بالا است".

ادامشو بزارم؟

بزار خب 

من  مصی ام،  24ساله،  یک عدد نومزد دارم که بعد از کلییی سختی بهم رسیدیم(همون جمله کلیشه ای) 😅🤷🏻‍♀️ ناقص بودن ضعف ما نیست طبیعت ماست 🤍🌱🦋 سعی میکنم انسان بهتری نسبت به گذشته ی خودم باشم 🌱🦋 نماد من 🦋 اس،  به منظور رشد و تغییر مثبت.  علاقه مند به مطالعه هستم📚 هیچ انسانی کامل نیست خودت رو بپذیر با تمام نقص هایت 💎 زندگیم ازونجایی شروع شد که درک کردم من یه انسان متوسطم هوش متوسط، زیبایی متوسط، پول متوسط و..سعی کردم با همین متوسط بودن بهترین نسخه از خودم باشم 🌱🤍    به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود ❤هرکسی از ظن خود شد یار من 🤍 farfalla🦋


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نه ممنون شب بخیر😐

😂😂

من  مصی ام،  24ساله،  یک عدد نومزد دارم که بعد از کلییی سختی بهم رسیدیم(همون جمله کلیشه ای) 😅🤷🏻‍♀️ ناقص بودن ضعف ما نیست طبیعت ماست 🤍🌱🦋 سعی میکنم انسان بهتری نسبت به گذشته ی خودم باشم 🌱🦋 نماد من 🦋 اس،  به منظور رشد و تغییر مثبت.  علاقه مند به مطالعه هستم📚 هیچ انسانی کامل نیست خودت رو بپذیر با تمام نقص هایت 💎 زندگیم ازونجایی شروع شد که درک کردم من یه انسان متوسطم هوش متوسط، زیبایی متوسط، پول متوسط و..سعی کردم با همین متوسط بودن بهترین نسخه از خودم باشم 🌱🤍    به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود ❤هرکسی از ظن خود شد یار من 🤍 farfalla🦋
2731

بگذار لایکم کن

من  مصی ام،  24ساله،  یک عدد نومزد دارم که بعد از کلییی سختی بهم رسیدیم(همون جمله کلیشه ای) 😅🤷🏻‍♀️ ناقص بودن ضعف ما نیست طبیعت ماست 🤍🌱🦋 سعی میکنم انسان بهتری نسبت به گذشته ی خودم باشم 🌱🦋 نماد من 🦋 اس،  به منظور رشد و تغییر مثبت.  علاقه مند به مطالعه هستم📚 هیچ انسانی کامل نیست خودت رو بپذیر با تمام نقص هایت 💎 زندگیم ازونجایی شروع شد که درک کردم من یه انسان متوسطم هوش متوسط، زیبایی متوسط، پول متوسط و..سعی کردم با همین متوسط بودن بهترین نسخه از خودم باشم 🌱🤍    به خودم آمدم انگار تویی در من بود این کمی بیشتر از دل به کسی بستن بود ❤هرکسی از ظن خود شد یار من 🤍 farfalla🦋

پرستار از ترس تلفن را به زمین انداخت و ناگهان صدای پایی را شنید که از پله ها پایین میرفت.بدون مکث و با سرعت باورنکدنی از خانه فرار کرد.درست درحالی که در را پشت سر خود بست,دست یک مرد را در مقابل شیشه دید.او فریاد زد و دقیقا همان لحظه یک ماشین پلیس را دید و به سمت خیابان فرار کرد.


پلیس خانه را جستوجو کرد و دو کودک را در طبقه بالا پیدا کرد که در یک کمد مخفی شدند و گریه میکردند. در اتاق خواب والدین یک تبر خونین پیدا کردند که روی زمین کنار تلفن طبقه بالا قرار داشت. پنجره باز بود و پرده ها در نسیم تکان میخوردند. هیچ نشانه ای از دیوانه ای که تلفن کرده بود وجود نداشت.او شب هنگام رسیدن پلیس فرار کرده بود و موفق نشده بود طرح هولناکش را برای کشتن دو کودک و پرستار بیچاره انجام دهد.

2738
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
داغ ترین های تاپیک های امروز