شوهرم از بیرون میاد همینجوری با کفش میره رو فرش ها و تو اتاق ها و آشپزخونه یا میشینه پاشو میذاره لبه میز
خمیر ریششو با حوله پاک میکنه حوله رو میندازه کنار
از حموم میاد بیرون میرم میبینم وان پر اب، زمین پر از کف، صابون افتاده پایین،لیفش کفی و نشسته
موقع فوتبال و فیلم تخمه میخوره پوستشو تف میکنه رو زمین و رو میز و مبل و اینور اونور و جدیدا پسرمم یاد گرفته تخمه میخوره پوستشو شوت میکنه میگه حال میده
وقتی راه میره و سیگار میکشه خاکستر سیگارشو همینجوری میتکونه رو زمین
شبا من زودتر با بچه ها میخوابم این دیرتر میاد بالا میخوابه،چهار صبح پا میشم میرم پایین میبینم همه برق ها روشن تلویزیون روشن میگم خب بابا میای بالا بخوابی خاموش کن اینارو اسرافه میگه ولش کن حالا یادم رفت:/
دیگه امشب کلی باهاش بحث کردم گفتم بابا بیخیال دیگه یه کم اهمیت بده تو ناسلامتی هم نظامی هستی هم پزشکی ،نظامی ها معروفن به نظم و ترتیب و تمیزی پزشک ها به سلامتیشون اهمیت میدن سیگار نمیکشن با کفش خاکی نمیان تو خونه انقد کثیف کاری نمیکنن
منم شاغلم دیگه نمیرسم هرروز بخوام خونه جمع و جور کنم تمیز کنم راه بیوفتم پشت سر تو ریخت و پاشتو مرتب کنم
بعد همینجوری که داره جواب منو میده میگه باشه خیالت راحت حواسم هست خاکستر سیگارشو میتکونه رو سرامیک و میذاره رو لبش