2733
2734
عنوان

اینکه شوهرم نمیاد و درواقع مارو ول کرده خیلی برام سنگینه

| مشاهده متن کامل بحث + 1380 بازدید | 60 پست
سلام امیدوارم خدا کمکتون کنه و حقیقتاً درد بوده از اول که گفته بودید تا اخر و متاسفم برای ایشون و ان ...

ممنون عزیزم از دعاهای قشنگتون.

ولی چکار کنم با این همه غم.

اون شب اول که گذاشت و رفت ,,انتظار داشت من بهش زنگ بزنم که برگرده چون ما اینجا کسی رو نداریم. منم گفتم بچه که نیست بخواد میادش. و راستش گوشیمم پیشم گذاشتم و کلا بیدار بودم تا صبح.اصلا ازش خبری نشد. حالا بعدش مدعی بود که چرا ازش خبری نگرفتم و نگفتم برگرده خونه. 

خودش بعد از توهین های من هزار تا توهین بهم کرد و رفت واقعا چه انتظاری داره اخه


سلام عزیزم من با دقت خوندم نظراتمو میگم.

به نظرم تو حقیقتا دوسش داشتی و الان واست گرون تموم شده که جرا این اتفاق افتاده و الان سعی داری خودتو قانع کنی که آیا میتونی این موقوعات رو نادیده بگیرید و دوباره زندگی کنید؟

خب اگر واقعا نیاز جنسی خیلی واست مهم نیست میتونی این مشکل رو تو زندگی بپذیری نه اینکه کلا رابطتون قطع بشه ولی اگر میدونی سرش جای دیگه گرم نیست فکر کنی شوهرت کم توانی جنسی داره و ارتباطتون در حد خیلی خیلی کم هست. تو اول باید این مساله رو پیش خودت حل کنی که دیگه با خشم و نفرت باهاش رفتار نکنی که این اتفاقات نیفته 

پروفایلم عکس خودمه لطفا کپی نکنین❤ البته چیز خاصی نیس یه عکس از پشت سَرَمه قیافمم مشخص نیس ولی به هرحال متعلق به منه😁

ببین منم به همین مشکل خورده بودم.😢خانمای اینجا بهم دکترساینا رو معرفی کردن و منم از یکی از دکتراش ویزیت آنلاین گرفتم از خونه. و خیلی راضی بودم و مسالمم حل شد😍 بیا اینم لینکش ایشالا که مشکل توهم حل بشه😘

محبت و علاقه بینتون بوده؟ 

بله تا نسبتی. ولی چون رابطه زناشویی 8 ماهه نداشتیم کلا از هم دور شدیم. ولی همیشه باهم وقت میگذروندیم. حتی مسافرت رفتیم دو هفته پیش. ولی هر 6 روز یکبار دعواهای بزرگ داشتیم که علتشم بنظرم همین دوری بین مون بوده که قفلوزناشویی رو نداشتیم و نگاه ایشونم همش عین یه برادر بهم بوده و این عذابم میداد

2728
ممنون عزیزم از دعاهای قشنگتون. ولی چکار کنم با این همه غم. اون شب اول که گذاشت و رفت ,,انتظار داشت ...

خب شما حق دارید و البته ایشونم ممکنه شرایطی داره و نتونسته با شما در میون بذاره پس نمیشه گفت ایشون هم حق ندارن لکن بهتر هست شما جویای ایشون بشید و خواهش دارم از شما ولو ممکنه احساس کنید براتون بد میشه لکن خواهش دارم این بار رو جویای ایشون بشید و بدارید خدا مهرتون رو تو دل همسرتون روشنتر کنه و من حتم دارم الان ایشون منتظر شما هستن

سلام عزیزم من با دقت خوندم نظراتمو میگم. به نظرم تو حقیقتا دوسش داشتی و الان واست گرون تموم شده که ...

ممنون عزیزم بابت توضیحاتت. راستش من دوست داشتم همیشه خانواده ام موفق باشه. و الان خیلی حالم بده.

من مشکلم فقط جنسی ایشون نبوده , مردی که نیاز جنسی به زنش.نداره نگاهشم زن رو عذاب میده توی روز چون مثل یه برادر بود ِ حالتهاش از روی حساب کتاب محبت میکرد که اونم چون منو میشناخت که بهم برنخوره و..

همین مشاور که میگی تاثیر موقت داره اگر به صورت دائم بری خب تاثیرش دائم‌ میشه.

فکر کن هردفعه که مشاور بری تا یک ماه اگر حال زندگیتون خوب باشه، خب چی میشه که ماهی یکبار برید مشاور در کنار تمام وقت و هزینه ای که واسه سلامتی جسمتون اختصاص میدین خب این رو هم واسه سلامتی عاطفی در نظر بگیرید.

پروفایلم عکس خودمه لطفا کپی نکنین❤ البته چیز خاصی نیس یه عکس از پشت سَرَمه قیافمم مشخص نیس ولی به هرحال متعلق به منه😁
ممنون عزیزم از دعاهای قشنگتون. ولی چکار کنم با این همه غم. اون شب اول که گذاشت و رفت ,,انتظار داشت ...

با تلاش های یک طرفه شما زندگیتون خوب پیش نمیره

ایشون هم باید بخواد که این زندگی مشترک ادامه داشته باشه و همچنان دور هم باشین.

به نطر میاد ناراحتی ای بابت تنها موندن نداره

از یه ایرانی پرسیدند واحد پول شما چیه؟ گفت موقع بدست آوردن ریال موقع خرج کردن تومن موقع رشوه دادن میلیون و موقع اختلاس میلیارد    
2738
ممنون عزیزم بابت توضیحاتت. راستش من دوست داشتم همیشه خانواده ام موفق باشه. و الان خیلی حالم بده. من ...

ببین چیزی که میگی (محبت کردن با حساب و کتاب) خصلت شوهرته و احتمالا این همه سال قبولش کردی و چیزی نیست که تازه پدیدار شده باشه. تو احتمالا با همین خصوصیات بد و چند خصوصیات خوب قبولش کردی.

اما این خشم فروخورده که یکباره سر باز کرده و باعث دعوا شده دلیل دیگه ای داره

پروفایلم عکس خودمه لطفا کپی نکنین❤ البته چیز خاصی نیس یه عکس از پشت سَرَمه قیافمم مشخص نیس ولی به هرحال متعلق به منه😁
الان حس نمیکنی باید خوشحال باشی که رفته؟  این چند سالو گند زده به زندگیت حداقل بزار بره بتونی ...

حس ترس دارم با دوتا بچه برام سخته نمیدونم.. راستش اگه اعتماد بنفس قوی داشتم تاحالا صدبار ازش جدا شده بودم. ادم طلاق نبودم هیچوقت. الانم چون خودمو خیلی محق میدونم برام باورنکردنیه که اخرشم با اونهمه تلاش قراره اینجوری زندگی تموم بشه! یعنی خرد کردن من. حتی یه منت کشی هم نکرد..!! حرفشم اینه توهین هات زیاد شده بهم... خب اون علت همه چی رو میدونست. من همه حرفامو همیشه بهم میزدم.. اون هیچوقت مرد نبود.. خیلی برام سنگینه. 

ببین چیزی که میگی (محبت کردن با حساب و کتاب) خصلت شوهرته و احتمالا این همه سال قبولش کردی و چیزی نیس ...

ما هر شش هفت روز یکبار دعواهای شدید داشتیم. مخصوصا این اواخر. واقعا خسته شدم. 

با تلاش های یک طرفه شما زندگیتون خوب پیش نمیره ایشون هم باید بخواد که این زندگی مشترک ادامه داشته ب ...

ایشون ادم احساسی نبود و تلاشهایی که میکرد برای زندگی عین یه مرد واقعی نبود. خصوصیات مثبتش رو نوشتم منفیشم نوشتم توی متن اولم. میدونم سطحیه. ولی نظرتون چیه برای زندگی با همچین مردی؟

اگر مرد زندگی نیست و شما فقط از ترس تنهایی و بخاطر دوتا بچه داری بزور زندگی میکنی پس برو پیشش و باهاش صحبت کن و تصمیم بگیر که میخای بمونی و یا جدا بشی،

اگرم واقعا نمیخای جدا بشی از اونجا ک شما توهین ها رو شروع کردی پس باید خودت بری ازش عذرخواهی کنی و بیاری خونه ،

بهر حال الان وقتشه که ببینی با خودت چند چندی ، میخای همین زندگی رو ادامه بدی یا نه؟

میدونی که ایشون قرار نیست تغییر خاصی بکنه

خدایا تو دلیم رو حفظ کن...🌹🌹😍😍
حس ترس دارم با دوتا بچه برام سخته نمیدونم.. راستش اگه اعتماد بنفس قوی داشتم تاحالا صدبار ازش جدا شده ...

آخه میدونی آدم وقتی شوهر نداشته باشه خب تکلیفش مشخصه میگه شوهر ندارم کسیو ندارم دستی به سر و بالم بکشه، ولی خیلی سخته شوهر توی خونه باشع ولی نسبت به آدم بی تفاوت باشه

حداقل بزار هرجا هست بمونه دو روز سختی بکشه قدر زن و زندگیو بدونه، تو پیگیرش نباش 


خدایا شُکرت ❤
حس ترس دارم با دوتا بچه برام سخته نمیدونم.. راستش اگه اعتماد بنفس قوی داشتم تاحالا صدبار ازش جدا شده ...

میدونم با خودت میگی حالا که تا این لحظه از خودگذشتگی کردم و خودمو نادیده گرفتم که این زندگی حفظ شه، چرا سر هیچ و پوچ خراب شد؟؟؟

ببین تو اول باید تکلیفت با خودت مشخص شه که آیا وااااقعا میتونی خودتو نادیده بگیری و با اخلاقای بدش کنار بیای؟ یا کم توانی جنسی و با محبت حساب شده و تمام خوبی و بدی هاش. اما تو واقعا از تودگذشتگی نکردی بلکه چون توانایی رفتن نداشتی تحمل کردی. تو این همه سال نتونستی شرایط رو قبول کنی فقط ظاهرا تحمل کردی و عذاب کشیدی و دچار خشم و نفرت شدی.

الان از دست هم ناراحت هستین اگر بخوای میتونین آشتی کنین ولی بمون فکر کن که میتونی واقعا ازخودت بگذری و با یه روان سالم با این آدم زندگی کنی؟ یا اینکه مثل گذشته فقط به ظاهر تحملش کنی و تو ذهنت کینه شکل بگیره چون پای رفتن نداری

پروفایلم عکس خودمه لطفا کپی نکنین❤ البته چیز خاصی نیس یه عکس از پشت سَرَمه قیافمم مشخص نیس ولی به هرحال متعلق به منه😁
2706
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
پربازدیدترین تاپیک های امروز