خونه پدری راحت تر بودین یا خونه خودتون؟ صفحه 2

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

خونه خودممم

شایدم من هنوز تجربه نکردم برا همین دلم میگیره

1400/08/03

01:36

همرازمجید

عضویت: 1398/12/18

تعداد پست: 1327

صدرصد خونه خودم. از هر لحاظ که فکر کنی بهتره شکر خدا

1400/08/03

01:36

2 نفر لایک کرده اند ...

راحیل 65

ببین برای منم همین پیش اومده بود دقیقا!!!

من از یکی از پزشکای دکترساینا ویزیت انلاین گرفتم از خونه و خیلییییی خوب بود. بیا اینم لینکش ایشالا که مشکلت حل میشه

رویا۰۰۶

عضویت: 1398/05/08

تعداد پست: 1283

خونه خودم خیلی راحت تره

خونه بابام بدون روسری عیب بود لباس آستین کوتاه هم همینطور

1400/08/03

01:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

منم موقع رفتن حس شمارو داشتم ولی الان خونه خودم راحت ترم

اشکم درمیاد 😔

1400/08/03

01:36

حنا70

عضویت: 1398/06/19

تعداد پست: 69592

هردو

1400/08/03

01:36

ماهک۷۵

عضویت: 1400/01/03

تعداد پست: 15081

شایدم من هنوز تجربه نکردم برا همین دلم میگیره

ارع عزیزم عادت میکنی بعد جای دیگ نمیتونی بمونی

بالاخره یه کلمه تونست منو توصیف کنه !کلمه nyctophilia در دیکشنری پزشکی به معنی : عاشق تاریکی و شب. آرامش یافتن در تاریکی.

1400/08/03

01:36

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

صدرصد خونه خودم. از هر لحاظ که فکر کنی بهتره شکر خدا

پس چرا من دلم میگیره اخه

1400/08/03

01:37

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

ارع عزیزم عادت میکنی بعد جای دیگ نمیتونی بمونی

تا عادت کنم طول میکشه فک کنم از الان غصم گرفته

1400/08/03

01:37

رویا۰۰۶

عضویت: 1398/05/08

تعداد پست: 1283

پس چرا من دلم میگیره اخه

چون هنوز تجربه نکردی

1400/08/03

01:38

ماهک۷۵

عضویت: 1400/01/03

تعداد پست: 15081

تا عادت کنم طول میکشه فک کنم از الان غصم گرفته

عزیزممم

1400/08/03

01:38

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

چون هنوز تجربه نکردی

نمیدونم که یکی ببینه فک میکنه واسه مرگ میرم انقدی که دلم میگیره

1400/08/03

01:38

مدیر استارتر

عضویت: 1399/12/13

تعداد پست: 5229

عزیزممم

وابستگی خیلی بده خیلی

1400/08/03

01:39

مامان_مهربون33

عضویت: 1394/05/18

تعداد پست: 3254

یعنی میشه؟من اشکم درمیاد فعلا

آره بابا، تا یکسال بعد عروسی هم اشکت بیاد طبیعیه،من که خونه بابام مضخرف بود باز یه وقتایی دلم تنگ میشد

اگر بندگان من، که به من پشت کرده اند،می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم و مشتاق بازگشت آنان هستم، [هر آن] از [شدت] شوق می مُردند و بند بند بدن آنها از هم جدا می شد.

1400/08/03

01:39