توصیه تون برای منی که قراره عروس بشم و برم خونه خودم چیه؟دلم میگیره که قراره از خونه خودمون برم،اصلا شوق و هیجان ندارم برم خونه خودم همش گریم میگیره که قراره خونه پدریمو ترک کنم(تازه مسافتمون هم زیاد نیست با ماشین ۵ دقیقه میرسیم خونه همدیگه)
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
طبیعیه، بعدا به جایی میرسی که وقتی از خونه بابات میای خونه خودتون احساس راحتی میکنی و میگی هیچ کجا خونه خود آدم نمیشه
اگر بندگان من، که به من پشت کرده اند،می دانستند که چقدر انتظار آنها را می کشم و مشتاق بازگشت آنان هستم، [هر آن] از [شدت] شوق می مُردند و بند بند بدن آنها از هم جدا می شد.
اونجا رو دوست داشتم ولی خب خیییلی محدودم میکردن،اذیتم میکردن،ولی بازم دوست داشتم،شوهر که کردم،دیگه حتی خونه پدرم خوابمم نمیبرد،اصلا دیگه راحت نیستم
اینکه الان دوباره با یه کاربری جدید اومدم نی نی سایت فقط یه دلیل داره،اینکه یه روزی،یه جایی ،بخونم اون کاربر تاپیک زده و گفته که گرفتار شده،دلم خنک بشه ،کاربر vorojak,یا هر آشغال دیگه ای که کاربری قبلیمو ترکوند،فکر نکن شاخی،از یه جایی کارما شاختو بشکنه که از دردش بیای همینجا چس ناله کنی🤘