دوماه هس اختلاف بین من واون پیش اومده مقصرمن هستم من گفتم خواستگاردارم اقاریختن بهم و...تواین دوماه خیلی فشار روم بوده چون هرموقع میخواستم بهم بزنم اون یه قدم اومدن جلو نزاشتن برم خیلی دارن زمان میخرن که من ازدست ندن تادوسه روز پیش گفتم تمومش کن من واقعانمیتونم باشم بااین شرایط گفتن چه شرایطی گفتم دوماه میخای بیای شیرازنمیای گفت هفته دیگه میام دیگه منم اروم شدم خیلی رابطه پیام نداشتیم تادیشب بهم گفت اصلاحالم خوب نیس تب دارم گلوم دردمیکنه من پیام تماس جوابم ندادن تاصبح گفتن خوب هستم نگرانم نباشید تاظهربهش تماس پیام بهش دادم جوابم ندادن تماسم اشغال زد پیام بهش دادم گفتم مسخره اونم گفت سلام ببخش زنگت بزنم گفتم بزنید یک ساعت بعدش تماس گرفت گفت حالم خوب نیس قهری گفتم اره گفت بوسه ت کنم چی گفتم نه گفت قربونت بشم چی گفتم نه گفت دورت بگردم چی گفتم فریبت نمیخورم گولت نمیخورم گفت کی پای زنش هس که فریبش بده گولش بزنه مگربچه هستی گولت بزنم گفت پای قولم هستم پنچ جمعه میام شیراز بچه ها چرازمان میخره چرا نمیزاره برم