2726

الان گوزو ها میان😂😂😂😂😂

تا دهان مفت و گوش ها مفتن؛ پشت مان حرف مفت بسیار است .🖖🏻🧡آن کس که بداند و بخواهد که بداندخود را به بلندای سعادت برساند/آن کس که بداند و نداند که بداند چون کوزه آب است ولی تشنه بماند/آن کس که نداند و بخواهد که بداند/جان و تن خود را ز جهالت برهاند/آن کس که نداند و نخواهد که بداند/حیف است چنین جانوری زنده بماند/عاشق شعر خنده سرگرمی.💚 درخواست دوستی نده کاربر عزیز⛔❤


بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

بگین

وارﺩ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﺷﺪﻡ ﻭ ﻣﻨﺘﻈﺮ ﺑﻮﺩﻡ ﺗﺎ ﻧﺴﺨﻪ‌ﺍﻡ ﺭﺍ ﺗﺤﻮﯾﻞ ﺩﻫﻨﺪ👀.ﻓﺮﺩﯼ ﻭﺍﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺑﺎ ﻟﻬﺠﻪ‌ﺍﯼ ﺳﺎﺩﻩ ﻭ ﺭﻭﺳﺘﺎﯾﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪ:ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ ﺩﺍﺭﯾﻦ؟ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﻟﺤﻨﯽ ﺗﻤﺴﺨﺮ ﺁﻣﯿﺰ ﭘﺮﺳﯿﺪ:😏ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺳﯿﻤﺎﻥ؟ ﺑﻠﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯾﻢ.ﮐﺮﻡ ﺿﺪ ﺗﯿﺮ ﺁﻫﻦ ﻭ ﺁﺟﺮ ﻫﻢ ﺩﺍﺭﻡ ﺣﺎﻻ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺸﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﯼ ﯾﺎ ﺧﺎﺭﺟﯽ؟ﺍﻣﺎ ﮔﻔﺘﻪ ﺑﺎﺷﻢ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﮔﺮﻭﻧﻪ ﻫﺎ. ﻣﺮﺩ ﻧﮕﺎﻫﺶ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﺎﻧﺶ ﺩﻭﺧﺖ ﻭ ﺁﻧ‌ﻬﺎ ﺭﺍ ﺭﻭ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻓﺮﻭﺷﻨﺪﻩ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺍﺯ ﻭﻗﺘﯽ ﮐﺎﺭﮔﺮ ﺳﺎﺧﺘﻤﻮﻥ ﺷﺪﻡ ﺩﺳﺘﺎﻡ ﺯﺑﺮ ﺷﺪﻩ، ﻧﻤﯽ‌ﺗﻮﻧﻢ ﺻﻮﺭﺕ ﺩﺧﺘﺮﻣﻮ ﻧﺎﺯ ﮐﻨﻢ🤗…ﺍﮔﻪ ﺧﺎﺭﺟﯿﺶ ﺑﻬﺘﺮﻩ، ﺧﺎﺭﺟﯽ ﺑﺪﻩ.ﻣﺘﺼﺪﯼ ﺩﺍﺭﻭﺧﺎﻧﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺭﻭﯼ ﻟﺒﺎنش ﯾﺦ ﺯﺩ🙃…ﭼﻪ ﺣﻘﯿﺮ ﻭ ﻛﻮﭼﮏ ﺍﺳﺖ ﺁﻥ ﮐﺴﯽ ﻛﻪ ﺑــﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﻐـ🚶🏻‍♀️ـﺮﻭﺭ ﺍﺳﺖ!ﭼﺮﺍ ﻛﻪ ﻧﻤﯽ‌ﺩﺍﻧﺪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﯼ ﺷﻄﺮﻧﺞ، ﺷﺎﻩ ﻭ ﺳـﺮﺑﺎﺯ ﻫـﻤﻪ ﺩﺭ ﯾﮏ ﺟﻌﺒﻪ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯽ‌ﮔﯿﺮﻧﺪ.😉 جایگاه شاه و گدا، دارا و ندار قبر اسـت…👩‍🦯تقواست کـه سرنوشت ساز اسـت💌 برای رسیدن بـه “کبریا” باید نه کبر داشت نه ریا💔💔
2728


دیگه اینقدر ازین سوتیا گفتم که نگو

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.

امتحانای آخر سال بود بعد امتحان رفتیم پارک جنگلی تازه عقده کرده بودیم تو ماشین نشسته بودم بغلش و مشغول ماچ و بوس یهو دیدیم پلیس های زحمت کش بالا سرمون وایسادن😑

کاربریه ، نمیدونم چندم😐 دیگه شماره ندارم بیام با شماره خالم اومدم🩹

نامزدم یه چند روز بعد عقد اومد دنبالم تو ماشین نشسته بود تابستونم بود من صندل پوشیده بودم هول شدم لحظه ای خواستم سوار شم صندلا رو درآوردم بعد سوار شدم فک کردم خونه س😄

وای بر من تو همانی که امیدم بودی💔
جووووون تو خدایه سوتی هسی😂😂😂😂


وای یادم میفتن، بدنم مور مور میشه😩


😄😄

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.

ی شب خونه مادرشوهرم اینا بودم شب خیلی خوب و خوش گذشت صبح که رفتم بیرون دیدم مادرشوهرم ی جوری نگاه می‌کنه رفتم دستشویی دیدم لبام کبود کبود شده از خجالت نمی‌دونستم چجوری برگردم تو خونه

خونه ما تو اتاق بودیم فک کردیم کسی نیس خونه ..... یهو داداشم اومد تو اتاق😐😐😐


وای چه وحشتناک

                                                          من برای متنفر بودن از کسانی که از من متنفرند وقتی ندارم، زیرا من گرفتارِ دوست داشتنِ کسانی هستم که مرا دوست دارند.
2706
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2687
2730