فقط بخاطر رفیقاش مشکل دارم،خوش اخلاقه مهربونه از لحاظ مالی خسیس نیست چیزی که ازدستش بربیاد انجام میده.ولی احساس میکنم وقت بیشتری برا با اونا بودن میزاره.
مثلا سه ماهه ازدواج کردیم یه بارم بیرون نبردم چون ساعت کاری خیلی بدی داره و واقعا نمیشه برنامه تفریح ریخت.فردا که تعطیله با دوستاش قرار گذاشته بره استخر
هنوز اول راهی میتونی درستش کنی بهش همون حسی و بده وقتی که با دوستاش حس تایید شدن و....
خیلی باهاش رفیقم و پایه کارایی که میگه همیشه تایید و تشویق و تحسینش میکنم واقعا سعی میکنم چیزی کم نذارم ولی الان دو هفته هست که عصبی شدم و افکارم ازارم میده .باخودم میگم من اینهمه باهاش خوبم و تمام تلاشمو میکنم خوشحال باشه ولی اون با دوستاش بهتره،حس میکنم اولویتش اونا هستن.دارم بی انگیزه میشم..من تو شهر دیگه زندگی میکردم،جوری شده الان دلم میخواد برگردم خونه مامان بابام،خیلی حس بدی دارم
نه والا
من بعد از هشت سال هنوز به جدایی فکر نکردم با اینکه اوایل مشکل جدی داشتیم
دلیل برا جدایی😳 بااینکه عاشق بودین عجیبه
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
19 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
