سلام بچه ها . من ۱۷۲ قدمه . خواستگارم از من به وضوح کوتاه تره. و اینکه من بین خانوما هم قد بلند محسوب میشم هم نسبتا درشت اندامم. ولی ایشون هم کوتاه تره هم ظریف تر و لاغر تر. از بقیه جهات تا الان حس کردم پسر خوبیه اما نمیدونم میتونم با این قضیه کنار بیام یا نه؟ از طرفی به هیچ وجه مایل نیستم به روش بیارم چون چیزی نیست که دست خودش باشه یا راه چاره ای داشته باشه الان. من ازدواج دوممه و ایشون مجرده. از نظر وضع مالی و مذهبی و اخلاقی هم میتونم بگم قابل قبوله. من چکار کنم😓😓
به خودم قول دادم هیچوقت غصهی گذشته رو نخورم، غصهی اتفاق افتاده.. بدترین روزی رو که داشتم یادمه، اما فقط یادمه.. مثل اون روز درد نمیکشم، مثل اون روز اشک نمیریزم.. یه شبایی تو زندگیم اومدن که فکر کردم این آدم مچاله شده دیگه تا صبح دووم نمیاره ولی صبح شد.. یه روزایی تو زندگیم اومدن که فک کردم عقربه ها دیگه قراره تکون نخورن ولی گذشت، رد شد، تموم شد.. اگه باور کنیم که هیچ چیزی توی زندگی دائمی نیست دیگه هیچوقت غصه نمیخوریم.. چه اشک بریزی و خودتو به درو دیوار بکوبی، چه بخندی و قدم بزنی، دیگه نمیتونی زمان رو به عقب برگردونی، همه چی میگذره..پس غصهی اتفاقی که افتاده رو هیچوقت نخور...
دیروز جاریمو بعد مدت ها دیدم انقدر لاغر شده بود از خواهر شوهرم پرسیدم چطور انقدر لاغر شده، بهم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم گرفته، من که از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم لینکشو میزارم شمام شروع کنید تا الان که راضی بودم.
خوبی رو ول کن فقط درصورتی رضایت میدم ک عاشقش باشم وگرنه مورد دیگه هم پیشنهاد میشه
میخوام بهت بگم....همینکه تو قوی هستی کافیه تا ب هر چی ک تو دلتِ برسی... آرزوها مقدسن اونارو خدا تو دل شما گذاشته ازشون سرسری نگذرید.... "قسم ب لحظه ای ک زجر میکشی و با درد میخندی، خدا میبینه و تو رو ب خواستت میرسونه...."
عزیزم همه چیز که ظاهر نیست منم همسرمو از دست دادم واگر یه نفر خوش اخلاق خانواده دار پیدا بشه که از خودم چند سانت کوتاه تر باشه ایندمو به خاطرش خراب نمیکنم
از دوران مدرسه بلند تر بودنم نسبت به بقیه به چشم میومد و اذیتم کرده. طوری که اصلا نسبت به این جریان حساس شدم و حس میکنم این یک عیب از سمت منه😔 به هر حال ن من میتونم کوتاهتر بشم نه ایشون بلند تر. کاملا دو دلم و نمیدونم باید چکار کنم
مردی که ظریفتره معمولا خودش احساس عدم اعتماد به نفس میکنه... بعد هم یک سری خیرندیده در این آتش میدمند و مدام به مرد میگن این چیه گرفتی و زن قحط بود و از این حرفها... زندگی دو طرف رو خراب مبکنند. دومین ازدواجت هست مراقب باش
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...
از دوران مدرسه بلند تر بودنم نسبت به بقیه به چشم میومد و اذیتم کرده. طوری که اصلا نسبت به این جریان ...
خب با این ازدواج، به این حست بیشتر دامن میزنی!
لااقل با یک مرد بلند قد ازدواج کن که از کنارش بودن لذت ببری و یک جایی در عمرت قد بلندت برات خوشایند بشه...
دخترکی شاد در من میزیست...که چونان شاپرک، به اینسو و آنسو میپرید...خیال پرواز داشت... و آرزوی پروریدن نسلی...پر از غصه شد...از رویاهایش دست کشید...هنوز پا به سن نگذاشته بود که پیر شد...پولکِ بالهایش ریخت... پَرپَر شد...